خبرگزاری دید: بیتردید، الگوی غربی «نظم مبتنی بر قواعد» در زمانی که قدرت غرب رو به افول است، اعتبار خود را از دست داده، در حالیکه جنوب جهان رویکردی جایگزین را پیشنهاد میکند که بر اصولی چون عدم مداخله در امور داخلی کشورها، امنیت تقسیمناپذیر و احترام به تنوع تمدنی استوار است.

نخستین نشست «سمپوزیوم اسلامآباد ۲۰۲۵» در ۱۵ اکتوبر برگزار شد، درست در زمانی که پاکستان و افغانستان وارد درگیریهای مرزی بودند. موضوع این سمپوزیوم «متعادلسازی روابط میان شمال جهانی و جنوب جهانی: چالشها و فرصتها» بود.
پس از نشست افتتاحیه، از کتابی با عنوان «جستوجوی پاکستان برای صلح با افغانستان: کشورداری، سیاست و راهبرد»، نوشته دکتر محمد زاهد لطیف، رئیس دانشگاه NUSTرونمایی شد.
هم کتاب و هم مباحث مطرحشده در سمپوزیوم – که بهصورت آنلاین منتشر شدهاند – دیدگاههای ارزشمندی برای دانشگاهیان و سیاستگذاران درخصوص نقش رهبری پاکستان بهعنوان یکی از شرکای اصلی جنوب جهانی و نوع رابطهای که باید با افغانستان برقرار کند، ارائه دادند.
سخنرانان همچنین به کاستیها و تناقضهای «نظم مبتنی بر قواعد» غرب اشاره کرده و چالشهای فزایندهای را که غرب پس از افشای معیارهای دوگانهاش در جریان نسلکشی غزه با آن مواجه شد، برجسته کردند.
اکثریت سخنرانان تأکید کردند که شمال جهانی همچنان نسبت به مشکلات و دغدغههای جنوب جهانی – که ۸۶ درصد جمعیت جهان را در خود جای داده است – بیتفاوت باقی مانده و در مقابل، جنوب جهانی اکنون بهسوی چندجانبهگرایی فراگیر و توسعه و همکاری جمعی روی آورده است؛ پاسخی به «وابستگیِ تسلیحشده» (weaponised interdependence).
بیتردید، الگوی غربی «نظم مبتنی بر قواعد» در زمانی که قدرت غرب رو به افول است، اعتبار خود را از دست داده، در حالیکه جنوب جهان رویکردی جایگزین را پیشنهاد میکند که بر اصولی چون عدم مداخله در امور داخلی کشورها، امنیت تقسیمناپذیر و احترام به تنوع تمدنی استوار است.
نکته کلیدی سمپوزیوم آن بود که نظم جهانیِ چندقطبی در حال شکلگیری است و دوران سلطه یک کشور یا گروهی از کشورها بهپایان خود نزدیک میشود. جیوپولیتیک درحال تحول، نظم جهانی را دگرگون میسازد.
جیواکونومی جدید نیز درحال بازتنظیم روابط اقتصادی و تجاری میان شمال و جنوب جهانی است، و این چشمانداز در حال تغییر، فضای راهبردی تازهای را برای پاکستان فراهم میکند تا از ظرفیتهای خود بهره ببرد. با این حال، این امر به سیاست خارجیای پیوسته و پایدار نیازمند است.
هر زمان از مسئولان دولتی درباره سیاست غیرمنطقی و غیرواقعگرایانه افغانستان پرسیده میشود، پاسخ میدهند که این سیاست بر اساس نیازهای زمانی خاص طراحی شده بود. این روایتهای متغیر در خصوص روابط پاکستان و افغانستان تاکنون جان بیش از ۱۰۰ هزار غیرنظامی و نظامی را گرفته است، اما معماران آن سیاست هنوز نپذیرفتهاند که این رویکرد از بنیاد اشتباه بوده است.
کتاب دکتر لطیف، که در جریان سمپوزیوم رونمایی شد، راهنمایی عمیق و اندیشمندانه برای همزیستی مسالمتآمیز و ترسیم مسیر آینده روابط پاکستان و افغانستان ارائه میدهد. دکتر زاهد، که یک جنرال بازنشسته ارتش پاکستان است و دههها در مرکز تصمیمگیریهای راهبردی این کشور قرار داشته، دیدگاه روشنی دارد: تنها رابطه پایدار میان پاکستان و افغانستان، رابطهای است که بر پایه جیواکونومی استوار باشد، نه بر مبنای توهم «برادری».
پاکستان بهشدت از سیاست معیوب و منسوخ خود در قبال افغانستان آسیب دیده و حتی پس از فاجعه حمله به مدرسه نظامی پیشاور در ۲۰۱۴ (حادثه APS) نیز نتوانسته است سیاستش را بازنگری کند. آن تراژدی فرصتی اساسی برای بازبینی و بازطراحی سیاست افغانستان بود، اما اسلامآباد تنها تغییراتی سطحی انجام داد که در نهایت موجب جسورترشدن طالبان افغان در استفاده از خاک افغانستان علیه پاکستان شد.
اسلامآباد هرگز نپذیرفته است که کابل در طول تاریخ همسایهای خصمانه بوده و سیاست راهبردی پاکستان در قبال افغانستان هرگز بر پایه واقعگرایی، تابآوری یا سازگاری استوار نبوده است.
از دیدگاه اندیشه راهبردی – چه کلاسیک و چه معاصر – همواره تأکید شده است که منافع ملی باید اصلیترین راهنما در تصمیمگیریهای دیپلماتیک، نظامی و اقتصادی باشد. اما آیا این تصمیمها نباید در خدمت منافع بنیادین کشور – یعنی حاکمیت، امنیت، تمامیت ارضی و ثبات اقتصادی – باشند؟
این بار به نظر میرسد پاکستان در تلاش است تا به این رابطه پرهزینه و خیالپردازانهاش با طالبان افغانستان و خود افغانستان پایان دهد. با این حال، هنوز زود است که گفته شود دوره «پاکستان و افغانستان برادرند» واقعاً به سر آمده است.
مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: دکتر شازیه انور چیما
منبع: اکسپرس تریبون – Express Tribune