Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
اسلایدشوافغانستانتحلیل و ترجمهترجمهجنگسیاست

افغانستان و توهم قدرت آمریکا؛ وقتی برتری نظامی کافی نبود

خبرگزاری دید: پیروزی نظامی شرط لازم است، نه کافی. زمانی که اهداف سیاسی مبهم، دست‌نیافتنی یا نامتناسب با واقعیت‌های محلی باشد، حتی بهترین ارتش‌ها نیز نمی‌توانند مسیر جنگ را به‌نفع خود نهایی کنند.

افغانستان و توهم قدرت آمریکا؛ وقتی برتری نظامی کافی نبود

تجربه‌های تلخ آمریکا در ویتنام و افغانستان نشان می‌دهد که افزایش تعداد نیروها لزوماً مسیر پیروزی را هموار نمی‌کند و افکار عمومی در داخل کشور گاهی به اندازه موفقیت‌های تاکتیکی در میدان نبرد اهمیت دارد. تاریخ این دو جنگ بیانگر یک واقعیت بنیادین است: جنگ را می‌توان از نظر نظامی اداره کرد، اما شکست سیاسی نیز ممکن است.

در ویتنام و افغانستان، آمریکا به‌رغم برتری محسوس در فناوری، منابع مالی، لجستیک و توان نظامی، نتوانست نتیجه سیاسی مطلوب را به‌دست آورد. ظاهراً تناقض‌آمیز است، اما این دو پرونده نشان می‌دهد که پیروزی نظامی شرط لازم است، نه کافی. زمانی که اهداف سیاسی مبهم، دست‌نیافتنی یا نامتناسب با واقعیت‌های محلی باشد، حتی بهترین ارتش‌ها نیز نمی‌توانند مسیر جنگ را به‌نفع خود نهایی کنند.

بیش از دو دهه پس از خروج آمریکا از ویتنام، واشنگتن وارد جنگ افغانستان شد؛ جنگی که در ابتدا با هزینه‌های محدود، اهداف نسبتاً روشن و حضور نظامی اندک آغاز شد. کمک‌های مالی گسترده به توسعه زیرساخت‌ها، آموزش نیروهای امنیتی افغانستان و حضور محدود نیروهای ائتلاف نشانه‌هایی از ثبات نسبی بود. اما در اواخر دهه ۲۰۰۰، راهبرد «افزایش نیرو» یا «سرج» که در عراق نتیجه داده بود، در افغانستان به اجرا درآمد—با ده‌ها هزار نیروی اضافی و امید به تغییر معادله میدان.

اما این‌بار نتیجه متفاوت بود. جغرافیای سیاسیِ پیچیده افغانستان، ماهیت غیرمتمرکز جنگ و توانایی طالبان برای جذب نیرو و بازتولید شبکه‌هایش، اثرگذاری راهبرد افزایش نیرو را خنثی کرد. فشارهای سیاسی در داخل آمریکا نیز رو به افزایش گذاشت. جنگی که هدف اولیه‌اش محدود بود، به منازعه‌ای بی‌پایان تبدیل شد که بخش قابل‌توجهی از افکار عمومی دیگر توجیهی برای ادامه آن نمی‌دید.

در نهایت، آمریکا به‌تدریج مسئولیت‌ها را به نیروهای امنیتی افغانستان واگذار کرد و مسیر خروج را در پیش گرفت، اما فروپاشی سریع دولت و ارتش افغانستان در تابستان ۲۰۲۱ و پیشروی برق‌آسای طالبان تا کابل، نشان داد که سال‌ها سرمایه‌گذاری نظامی و مالی بدون پشتیبانی سیاسی و اجتماعی، پایه‌ای شکننده دارد. صحنه‌های میدان‌هوایی کابل یادآور سایگون بود و نشان می‌داد که تاریخ، اگر درست فهم نشود، تکرار می‌شود.

درس مشترک ویتنام و افغانستان روشن است: هر عملیات نظامی باید به‌طور کامل در خدمت اهداف سیاسی واقع‌بینانه و تعریف‌شده باشد. پیروزی در صحنه نبرد به‌تنهایی تضمینی برای موفقیت نهایی نیست، و طولانی‌شدن جنگ‌ها هزینه‌های سیاسی را ناگزیر افزایش می‌دهد.

ویتنام و افغانستان هشدارهای تاریخی‌اند؛ هشدارهایی که نادیده گرفتن آن‌ها می‌تواند هر جنگ آینده آمریکا را به چرخه‌ای تکراری از حضور، افزایش نیرو، فشار داخلی و خروج بدون پیروزی تبدیل کند.

ترجمه و تلخیص: سید طاهر مجاب ـ خبرگزاری دید
نویسنده: استراوس اتلمازوقلو
منبع: نشنل انترست – National Interest

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا