اسلایدشوتحلیلتحلیل و ترجمهجنگجهانسیاست

ونزویلا در معادله قدرت جهانی؛ چرا فشار ترامپ بر کاراکاس به خاورمیانه گره خورده است؟

خبرگزاری دید: تحولات نشان می‌دهد که سیاست واشنگتن علیه ونزویلا، صرفا معطوف به تغییر دولت مادورو نیست، بلکه اهدافی چندلایه را به‌صورت همزمان دنبال می‌کند.

ونزویلا در معادله قدرت جهانی؛ چرا فشار ترامپ بر کاراکاس به خاورمیانه گره خورده است؟

تشدید بی‌سابقه فشارهای آمریکا علیه ونزویلا و حرکت به‌سوی نوعی محاصره کامل دریایی، صرفا یک بحران منطقه‌ای در آمریکای لاتین نیست. این سیاست بخشی از راهبرد کلان دولت ترامپ برای بازتعریف موازنه قدرت در سطح منطقه‌ای، جهانی و به‌طور خاص خاورمیانه است؛ راهبردی که نفت ونزویلا را به یک اهرم ژئوپلیتیکی حیاتی تبدیل می‌کند.

در هفته‌های اخیر، دولت ترامپ فشارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی علیه ونزویلا را به‌طور محسوسی افزایش داده است؛ فشاری که در عمل نشانه‌هایی از محاصره کامل دریایی این کشور را بروز داده و بار دیگر گزینه اقدام قهری را به کانون تحلیل‌ها بازگردانده است.

بررسی این تحولات نشان می‌دهد که سیاست واشنگتن علیه ونزویلا، صرفا معطوف به تغییر دولت مادورو نیست، بلکه اهدافی چندلایه را به‌صورت همزمان دنبال می‌کند.

در سطح منطقه‌ای، نخستین هدف آمریکا پاکسازی آنچه «حیاط خلوت» سنتی خود تلقی می‌کند از دولت‌ها و نفوذهای مخالف در حوزه دریای کارائیب و آمریکای جنوبی است. از این منظر، ونزویلا تنها یک هدف مقطعی نیست و حتی کشورهایی مانند کوبا نیز می‌توانند در آینده در فهرست فشارهای مشابه قرار گیرند.

در سطح جهانی، سیاست ترامپ نشانه‌ای آشکار از بازگشت بی‌پرده آمریکا به راهبرد «تغییر رژیم» است. برخلاف دولت‌های پیشین که این هدف را در پوشش گفتمان‌هایی مانند حقوق بشر یا دموکراسی دنبال می‌کردند، دولت ترامپ مستقیما به سراغ گزینه نهایی رفته و پیام روشنی به دیگر دولت‌های مستقل یا ناسازگار با سیاست‌های واشنگتن ارسال کرده است.

در این چارچوب، فشار بر ونزویلا تنها به حذف مادورو محدود نمی‌شود، بلکه حامل هشدار راهبردی به سایر بازیگران جهانی است؛ هشدار به این معنا که آمریکا آماده استفاده از ابزار سخت برای تحمیل اراده خود است. همزمان، چشم‌داشت آشکار ترامپ به منابع عظیم نفتی ونزویلا که بزرگ‌ترین ذخایر نفتی اثبات‌شده جهان را در اختیار دارد، بُعد اقتصادی این سیاست را برجسته‌تر کرده است.

این رویکرد، چه در سیاست‌های ترامپ و چه پوتین در طی سال‌های اخیر، نشانه‌ای از عقب‌گرد نظم جهانی به منطق استعمار کلاسیک و اشغالگری است؛ الگویی که می‌تواند سایر قدرت‌های بزرگ از جمله چین را نیز به اتخاذ سیاست‌های مشابه در پرونده‌هایی چون تایوان ترغیب کند.

با این حال، اهمیت ونزویلا برای واشنگتن فراتر از منطق اقتصادی است. کنترل نفت ونزویلا، برای آمریکا یک اهرم ژئوپلیتیکی حیاتی در ارتباط با خاورمیانه محسوب می‌شود. ایالات متحده با در اختیار گرفتن این منابع می‌کوشد در صورت بروز بحران یا درگیری گسترده در خلیج فارس، ابزار جایگزینی برای مدیریت بازار جهانی نفت در اختیار داشته باشد.

در واقع، یکی از مهم‌ترین عوامل بازدارنده آمریکا از ورود به جنگی تمام‌عیار با ایران، همواره نگرانی از تبعات آن بر صادرات انرژی و ثبات بازار نفت بوده است. تسلط بر نفت ونزویلا می‌تواند این محدودیت راهبردی را تا حد زیادی کاهش داده و آزادی عمل بیشتری به واشنگتن در خاورمیانه بدهد.

در مجموع، چه سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ونزویلا به تغییر رژیم بینجامد و چه با شکست مواجه شود، پیامدهای آن به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم دامن خاورمیانه و خلیج فارس را خواهد گرفت؛ موضوعی که ونزویلا را از یک بحران محلی به یک متغیر مهم در معادلات ژئوپلیتیکی غرب آسیا تبدیل می‌کند.

واحد بین‌الملل – خبرگزاری دید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا