اسلایدشوافغانستاناقتصاد و توسعهتحلیل و ترجمهترجمهسیاستمنطقه

از هرات تا واخان؛ نقش راهبردی افغانستان در اتصال ایران–چین و فرصت‌های نوظهور اقتصادی

این طرح می‌تواند به‌طور قابل‌توجهی روابط تجاری و اقتصادی در منطقه، به‌ویژه میان افغانستان، ایران و چین را تقویت کند.

خبرگزاری دید: برخی رسانه‌های ایرانی و افغانستان به نقل از یک مقام ارشد راه‌آهن ایران، جبارعلی ذاکری، گزارش داده‌اند که ایران درحال بررسی ایجاد مسیر ترانزیتی ریلی جدید برای اتصال به چین از طریق افغانستان است. بر اساس این گزارش‌ها، ایران قصد دارد خط آهن را از ولایت هرات به بلخ و سپس به منطقه واخان در بدخشان امتداد دهد تا از طریق خاک افغانستان به چین متصل شود.

این طرح می‌تواند به‌طور قابل‌توجهی روابط تجاری و اقتصادی در منطقه، به‌ویژه میان افغانستان، ایران و چین را تقویت کند.

درحال حاضر، تجارت میان ایران و چین بیشتر از طریق مسیرهای دریایی انجام می‌شود؛ مسیرهایی که نه‌تنها با چالش‌های متعددی روبه‌رو هستند، بلکه از نظر زمان و مسافت نیز کارآمد محسوب نمی‌شوند. با این حال، دو کشور همچنان از شرکای بزرگ تجاری یکدیگر به‌شمار می‌روند. هرچند تجارت غیرنفتی میان آن‌ها وجود دارد، اما واردات نفت ایران توسط چین نقش محوری در تقویت روابط دوجانبه ایفا کرده‌است. چین به‌عنوان بزرگ‌ترین کشور تولیدکننده جهان، به بزرگ‌ترین خریدار نفت ایران تبدیل شده‌است؛ به‌ویژه در شرایطی که تحریم‌های ایالات متحده دسترسی تهران به بازارهای جهانی انرژی را محدود کرده‌است.

با وجود اعمال تحریم‌های امریکا علیه ایران، چین همچنان به تجارت با تهران ادامه می‌دهد و این تحریم‌ها را یک‌جانبه می‌داند. واشنگتن اقدامات سخت‌گیرانه‌ای علیه صادرات نفت ایران اتخاذ کرده که همین امر ایران را واداشته است در سال‌های اخیر به دنبال مسیرهای زمینی جایگزین برای تجارت باشد و روابط خود را با ترکمنستان، تاجیکستان و ازبیکستان تقویت کند. در این چارچوب، ایران روابط تجاری خود با افغانستان را نیز گسترش داده است.

در چنین شرایطی، به نظر می‌رسد ایران در حال بررسی افغانستان به‌عنوان یک دهلیز ترانزیتی جدید است؛ مسیری که می‌تواند کوتاه‌ترین و کارآمدترین راه اتصال به بزرگ‌ترین شریک تجاری این کشور، یعنی چین، باشد. ایران هم‌اکنون از طریق خط آهن خواف–هرات به افغانستان متصل است؛ خطی که طول کلی آن ۲۲۵ کیلومتر است. طبق طرح پیشنهادی، این خط آهن موجود به داخل خاک افغانستان گسترش خواهد یافت.

این تحولات نشان می‌دهد که افغانستان همچنان نقش خود را به‌عنوان پلی طبیعی میان اقتصادهای مختلف منطقه حفظ کرده است. این کشور ظرفیت آن را دارد که نقش مهمی در اتصال منطقه‌ای و یکپارچگی اقتصادی ایفا کند.

بازظهور جغرافیای راهبردی افغانستان
افغانستان از نظر جغرافیایی در چهارراه آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و ایران قرار گرفته است؛ مزیتی که کشورهای منطقه نمی‌توانند در محاسبات تجاری و ترانزیتی خود آن را نادیده بگیرند. در حال حاضر، چندین پروژه اتصال منطقه‌ای از خاک افغانستان در حال اجرا یا بررسی است؛ از جمله خط لوله گاز تاپی (TAPI)، پروژه انتقال برق CASA-1000، گفت‌وگوهای جاری درباره پروژه راه‌آهن ترانس-افغان، و ابتکارات دیگری که افغانستان در آن‌ها نقش محوری دارد. مجموع این پروژه‌ها اهمیت افغانستان را در یکپارچگی اقتصادی منطقه برجسته می‌سازد.

ایران، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین همسایگان افغانستان، می‌تواند از این مسیر پیشنهادی اتصال به چین منافع قابل‌توجهی کسب کند. در صورتی که تهران این ابتکار را به‌طور جدی با افغانستان و چین دنبال کند، این پروژه می‌تواند نتایج مثبتی برای همه طرف‌ها به همراه داشته باشد.

در حالی که منافع این دهلیز برای ایران و چین نسبتاً روشن است، یک پرسش اساسی باقی می‌ماند: این پروژه چه مزایایی می‌تواند برای افغانستان—کشوری جنگ‌زده با اقتصادی ضعیف اما دارای منابع طبیعی گسترده و دست‌نخورده—به همراه داشته باشد؟

یکی از مهم‌ترین منافع افغانستان، درآمدهای ترانزیتی خواهد بود که می‌تواند به خزانه ملی واریز شده و در پروژه‌های توسعه‌ای سرمایه‌گذاری شود. مزیت کلیدی دیگر، ایجاد فرصت‌های شغلی است.

فایده دیگر، اتصال مستقیم افغانستان به چین است. در حال حاضر، تجارت میان افغانستان و چین بیشتر از طریق پاکستان انجام می‌شود؛ مسیری که اغلب با تأخیرها و موانع سیاسی همراه است. مسیر جایگزین از طریق آسیای مرکزی نیز زمان‌بر و پرهزینه است.

علاوه بر این، تقاضای چین برای مواد خام و سرمایه‌گذاری‌های رو به رشد این کشور در افغانستان می‌تواند از طریق این مسیر جدید تقویت شود. افغانستان از نظر اقتصادی و راهبردی برای چین اهمیت دارد، به‌ویژه با توجه به علاقه پکن به منابع معدنی افغانستان.

با این حال، آغاز چنین پروژه‌ای آسان نخواهد بود. هماهنگی میان ایران، افغانستان و چین، دستیابی به توافق‌های رسمی و تدوین برنامه‌های دقیق، نخستین مرحله این روند خواهد بود.

مرحله بعدی، ساخت خط آهن از هرات تا بدخشان در میان زمین‌های ناهموار، کوهستان‌ها و بیابان‌های افغانستان است که چالشی بزرگ به‌شمار می‌رود. اگرچه وضعیت امنیتی در افغانستان و منطقه بهبود یافته است، اما چین همچنان ممکن است نگرانی‌هایی درباره امنیت مناطق غربی خود داشته باشد. افزون بر این، هزینه مالی پروژه بسیار بالا خواهد بود و احتمالاً فراتر از توان یک کشور واحد است. با این حال، اگر این پروژه در چارچوب ابتکار «کمربند و جاده» چین تعریف شود، امکان اجرای آن افزایش خواهد یافت.

در مجموع، گفت‌وگوهای ایران درباره این دهلیز پیشنهادی، فصل تازه‌ای را در اتصال ایران–افغانستان–چین می‌گشاید. در صورتی که این پروژه با محوریت افغانستان اجرا شود، می‌تواند منافع اقتصادی قابل‌توجهی برای این کشور به همراه داشته باشد. حکومت افغانستان باید این ابتکار را به‌طور فعال با ایران پیگیری کند، زیرا فرصت‌های اقتصادی مهمی برای مردم افغانستان در بر دارد. هرچند چالش‌ها و موانع—همانند هر پروژه بزرگ زیربنایی—اجتناب‌ناپذیر است، اما این دهلیز چشم‌اندازهای جدید و مثبتی برای همکاری‌های تجاری و ترانزیتی میان هر سه کشور فراهم می‌کند.

ترجمه: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: زاهد خلیلی
اوراسیا ریویو – Eurasia Review

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا