خبرگزاری دید: چرا سربازان مسلح اسرائیلی کنترل مرز را در دست دارند در حالی که مردم غیرمسلح غزه هدف قرار میگیرند و کشته میشوند؟ در غزه، بیشتر از صلح، انگیزه برای از سرگیری درگیری وجود دارد و اگر حماس دیگر اجازه ندارد بهعنوان یک بازیگر نظامی علیه مداخله مجدد اسرائیل عمل کند، چه کسی از مردم غیرنظامی محافظت خواهد کرد؟

در ۱۸ نوامبر ۲۰۲۵، چین و روسیه از رأیگیری درباره قطعنامه شماره ۲۸۰۳ شورای امنیت سازمان ملل متحد (۲۰۲۵) که از طرح صلحی حمایت میکرد که توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، ارائه شده بود، خودداری کردند. میتوان فهمید که هر دو قدرت بزرگ و اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل خواستند به نوعی به صلح فرصت دهند و بنابراین این قطعنامه را وتو نکردند. با این حال، با توجه به پیشرفت مرحله اول طرح صلح، روشن است که نگرانیهای روسیه و چین درباره موفقیت این طرح صلح ممکن است بیاساس نباشد.
میخواهم در اینجا به دو پرسش بپردازم:
یک: نگرانیهای احتمالی روسیه و چین درباره طرح صلح غزه که توسط دونالد ترامپ ارائه شده، چه هستند؟
دوم: با توجه به این نگرانیها، چرا احتمال دارد این طرح صلح قبل از شروع مرحله سوم شکست بخورد؟
من مرحله اول و دوم این طرح صلح را بهعنوان «مرحله رامسازی» در نظر میگیرم که بر ایجاد پیششرطهای امنیتی، کمکهای انسانی و مسایل حکومتی تمرکز دارد. هیچ جدول زمانی مشخصی به این مرحله متصل نیست و تمام کاری که این مرحله انجام میدهد، رامسازی مردم غزه است؛ یعنی وعده کمک فوری در ازای راه حل سیاسی که ممکن است تحقق پیدا کند یا نکند. ایده اصلی به تعویق انداختن مسایل واقعی مربوط به حاکمیت به مرحله سوم، حرکت هوشمندانهای است که حل مسایل سیاسی ملموس را به مرحله بعد موکول میکند.
این استراتژی به نوعی «اول مردم را رام کن و بعد توانمندشان ساز» است و تمامی مولفههایی که بهعنوان ایجاد اعتماد معرفی میشوند را دارد، اما در واقع اعتماد فلسطینیها به طرح صلح را تضعیف میکند؛ طرحی که مشروط، نامطمئن و به نوعی «اسب رامسازی مردم غزه را جلو میبرد در حالی که گاری مهم مساله حاکمیت فلسطین پشت سر است.»
نگرانیهای چین و روسیه درباره رأی ممتنع در شورای امنیت سازمان ملل بر اساس محتوای متن قطعنامه بود. چین این قطعنامه را مبهم و نامشخص دانست و بهویژه فقدان ساختار، مأموریت و ترکیب نیروهای تثبیتکننده (نیروهای بینالمللی ثبات و کمک) را نقصی در متن قطعنامه تلقی کرد. چین معتقد بود این قطعنامه اصول بنیادیای را که چین در مواجهه با مساله فلسطین به آن اعتقاد دارد، منعکس نمیکند؛ یعنی فلسطینیها باید خود فلسطین را اداره کنند و راهحل دو دولت اجرا شود.
اعتراض روسیه نیز بر اساس ناتوانی متن قطعنامه در ارائه جدول زمانی روشن یا مکانیزم مشخص برای بازگرداندن کنترل غزه به فلسطینیها بود. روسیه این طرح صلح را مغایر با دادن نقش واقعی به مردم فلسطین در شکلدهی به آیندهشان میداند. همانطور که اکنون میبینیم، مرحله دوم طرح صلح متوقف شده است. حماس باید خلع سلاح شود، اما حماس خلع سلاح خود را مشروط به عقبنشینی اسرائیل میداند. نیروهای اسرائیلی پشت یک خط زرد که مرز منطقه با اسرائیل را مشخص میکند عقبنشینی کردهاند، اما هیچ قواعدی برای تعامل نظامی در این مرز مصنوعی وجود ندارد و نیروهای اسرائیلی روزانه توافق آتشبس را نقض میکنند و فلسطینیها هنگام عبور ناخواسته از خط هدف قرار میدهند، مجروح و کشته میشوند.
چرا سربازان مسلح اسرائیلی کنترل مرز را در دست دارند در حالی که مردم غیرمسلح غزه هدف قرار میگیرند و کشته میشوند؟ در غزه، بیشتر از صلح، انگیزه برای از سرگیری درگیری وجود دارد و اگر حماس دیگر اجازه ندارد بهعنوان یک بازیگر نظامی علیه مداخله مجدد اسرائیل عمل کند، چه کسی از مردم غیرنظامی محافظت خواهد کرد؟ یکی از وظایف مأموریت نیروی تثبیتکننده بر اساس قطعنامه شورای امنیت، «حفاظت از غیرنظامیان» است. در صورت آغاز مجدد درگیری، غیرنظامیان غزه در برابر چه کسی باید محافظت شوند؟ در برابر نیروهای اسرائیلی یا در برابر حماس؟ بازگشایی مذاکرات درباره چارچوب دو دولت تنها در مرحله سوم اتفاق میافتد و خود مفهوم عدم شفافیت، اختیاری و مشروط بودن آن به «رامسازی» مردم غزه است که به آنها گفته میشود ابتدا باید درمورد رفتارشان ارزیابی شوند.
احتمال دارد این طرح صلح قبل از شروع مرحله سوم شکست بخورد. کلمه «رامسازی» مردم غزه در مراحل اول و دوم طرح، بهصورت استعاری استفاده شده، اما به این معنی است که مردم غزه تحت کنترل گرفته میشوند تا رفتارشان قابل پیشبینی و نهادی شود. این کاری است که پس از ۷ اکتوبر، اسرائیل از انجام آن خودداری کرد.
طرح صلح میخواهد یک طرف درگیری را رام و مهار کند، در حالی که طرف دیگر را متمدن میداند و نیازی به رامسازی و محدودیت ندارد. در دو سال گذشته، اسرائیل بدون کنترل و خارج از چارچوب قانونی عمل کردهاست. هیچ چیزی در مرحله دوم طرح صلح وجود ندارد که وعده رامسازی نیروهای مسلح اسرائیل یا رفتار دولت اسرائیل را بدهد و همین امر دستاوردهای مرحله دوم را یکطرفه میکند.
پس از ۷ اکتوبر ۲۰۲۳، اسرائیل غزه را از طریق تخریب کنترل کرد و اکنون، از طریق این طرح صلح، میخواهد مردم غزه را از طریق قوانینی کنترل کند که یک طرف درگیری را ناتوان و بیقدرت و طرف دیگر را قدرتمند میکند.
کمکهایی که مراحل اول و دوم به مردم غزه ارائه میدهند، تنها در ازای رقیقسازی بلندمدت سیاسی است. بحثهای مربوط به حل و فصل سیاسی، حاکمیت و راهحل دو دولت به مرحله سوم موکول شدهاند. چه تضمینی برای مردم غزه وجود دارد که این مرحله بعدی واقعاً اجرا شود؟ همچنین پیشینه تاریخی وجود دارد؛ اگر به توافقات اسلو نگاه کنیم، نتیجه آن باید باعث تردید مردم غزه شود. توافقات اسلو خودگردانی موقت به فلسطینیها داد، اما مسایل وضعیت نهایی، استقلال، مرزها و وضعیت بیتالمقدس به تعویق افتاد.
همانطور که میبینیم، ترتیبات موقت پیشبرده شده توسط توافقات اسلو پابرجا ماندند، اما مسایل وضعیت نهایی همچنان حل نشدهاند. درس آموخته شده برای فلسطینیها این است که تنها ترتیبات موقت بهطور غیرمستقیم دائمی میشوند. چگونه مردم غزه میتوانند به راه حل نهایی اعتماد کنند در حالی که اسرائیل در مرحله سوم بهعنوان یک دولت قدرتمند شناخته میشود و فلسطین وارد مرحله سوم بهعنوان مردمی خلع سلاح و بیقدرت میشود که زندگی آنها کمتر توسط خودشان و بیشتر توسط تصمیمات و دستورات خارجی اداره میشود؟ تا زمانی که این طرح صلح بر مردم غزه تحمیل میشود، امید کمی وجود دارد که بتواند مرحله سوم را سالم و بیخسارت طی کند.
سید طاهر مجاب: خبرگزاری دید
نویسنده: محمدعلی احسان
منبع: اکسپرس تریبون – Express Tribune