آخرین اخبارافغانستانتحلیلترجمهسیاست

آیا جنوب آسیا جبهه تقابل بعدی است؟

تصور می‌شود که ایالات متحده با چالش‌های مهمی در جنگ اوکراین مواجه شده است، در حالی که هم اسراییل و هم ایالات متحده در غزه با شکست‌های چند وجهی روبرو هستند. این نیاز درک شده برای یک جنگ جدید به خسارات آشکار در درگیری‌های جاری نسبت داده می‌شود

متأسفانه از زمان جنگ جهانی اول و دوم، صلح جهانی تامین نشده است. نکته قابل توجه این است، که پایان درگیری‌های مسلحانه اغلب راه را برای خصومت‌های جدید در جاهای دیگر هموار می‌کند.

در درجه اول، صنعت تسلیحات در جنگ رشد می‌کند و تولیدکنندگان اسلحه جهانی و نهادهای قدرتمند را به تحریک و حمایت مکرر درگیری‌ها هدایت می‌کند.

از نظر تاریخی، امپریالیست‌ها از استراتژی «تفرقه بینداز و حکومت کن» برای دامن زدن به دشمنی‌ها، درگیری‌ها و جنگ‌های منطقه‌ای استفاده کرده‌اند.

یک مثال بارز ایجاد عمدی «درگیری‌های حل ناشده» بین هند و پاکستان، مانند کشمیر از سوی بریتانیا است. به همین ترتیب، اختلافات معاصر بین پاکستان و افغانستان حول مرزبندی دوران استعمار به نام «خط دیورند» می‌چرخد.

از سال ۱۹۴۷ به این سو، هند و پاکستان درگیر مناقشه کشمیر شده‌اند – نقطه اشتعال مداوم با پوتانسیل تبدیل شدن به یک جنگ تمام عیار. جان پیلگر، روزنامه‌نگار بریتانیایی، زمانی تأکید کرد که چگونه تونی بلیر نخست‌وزیر سابق بریتانیا به طور همزمان سلاح‌های کشنده را به هند و پاکستان می‌فروخت و تجارت اسلحه را حتی در دهه ۱۹۹۰ به‌عنوان «تجارت معمول» رشد و تقویت می‌کرد.

در گفت‌وگوهای اخیر، افزایش قابل توجه تنش‌ها بین پاکستان و افغانستان، در کنار تشدید پوتانسیل جنگ بین هند و پاکستان بر سر گیلگیت-بالتستان و کشمیر وجود داشته است. جالب اینجاست که در میان قدرت‌های جهانی که نبردهای خود را انتخاب می‌کنند، درگیری اوکراین از کانون توجه افتاده و تمرکز بر روی تعامل جدید امریکا در فلسطین متمرکز شده است.

به گفته بسیاری از کارشناسان، تصور می‌شود که ایالات متحده با چالش‌های مهمی در جنگ اوکراین مواجه شده است، در حالی که هم اسراییل و هم ایالات متحده در غزه با شکست‌های چند وجهی روبرو هستند. این نیاز درک شده برای یک جنگ جدید به خسارات آشکار در درگیری‌های جاری نسبت داده می‌شود. قابل ذکر است، زرادخانه قابل توجهی که ایالات متحده در افغانستان پس از خروج در اگست ۲۰۲۱ باقی مانده است، به عنوان انباری برای درگیری‌های احتمالی آینده در نظر گرفته می‌شود.

تنش‌های کنونی بین افغانستان و پاکستان که ناشی از اخراج پناهجویان غیرقانونی افغانستانی توسط پاکستان است، نگرانی‌هایی را در میان کارشناسان ایجاد کرده که این موضوع را بهانه‌ای بالقوه برای درگیری جدید در منطقه می‌دانند. با توجه به تشدید تنش‌ها، یک پرسش حیاتی مطرح می‌شود: آیا آسیای جنوبی در آستانه یک جنگ بزرگ است؟

پروژه هند بزرگ

در حال حاضر، پاکستان خود را در پرتگاه یک درگیری تسلیحاتی بزرگ می‌بیند و با چالش‌هایی در مرزهای غربی و شرقی خود مواجه است، که عمدتاً توسط پروژه هند بزرگ پیش می‌رود و نیروهای نیابتی در منطقه جنوب آسیا را تقویت می‌کند.

این کشور در حال حاضر درگیر مبارزه دو جبهه‌ای علیه مجاهدین و ظهور شورش‌های جدید مانند تحریک جهاد پاکستان، گروهی جدید وابسته به طا-لبان پاکستان است که مسئولیت حمله به پایگاه هوایی پاکستان را PAF در میانوالی بر عهده گرفته است. فعالیت سریع این گروه که به تازگی شکل گرفته، پرسش‌هایی را در مورد حمایت‌های خارجی مطرح می‌کند.

با این حال، این رویدادهای آشکار فراتر از ظواهر سطحی است. افزایش شورش در بلوچستان از زمان روی کار آمدن دولت نارندرا مودی تصادفی نیست. هدف ادعایی هند برای «خرابکاری در دهلیز اقتصادی چین و پاکستان» به طور قابل توجهی به این چشم‌انداز پیچیده کمک کرده است.

در سال ۲۰۲۲، پاکستان به آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد «پرونده‌ای» ارایه کرد و از او خواست تا از اهرم فشار خود علیه هند استفاده کند تا «از فعالیت‌های غیرقانونی و تهاجمی آن» و کمپاین‌های تروریستی در بلوچستان دست بکشد. به‌رغم این‌که هند این پرونده را بی‌اعتبار می‌داند، اما کمپاین‌های تبلیغاتی متعددی علیه پاکستان افشا شده است، از جمله گزارش تحقیقی بی‌بی‌سی که برنامه‌های هند را برای بدنام کردن این کشور فاش می‌کند.

هر کانال تلویزیونی هندی را روشن کنید یا به هر یوتیوبر گوش دهید، یک موضوع ثابت ظاهر می‌شود: پاکستان به عنوان «مرد بد» به تصویر کشیده می‌شود که باید ریشه‌کن شود و شعار حزب ملی‌گرای هندو Rashtriya Swayamsevak Sangh (RSS) را برای دستیابی به هند بزرگ و برتری هندو بازتاب می‌دهد.

سامانث سوبرامانیان نویسنده و روزنامه‌نگار هندی، یک ویژگی طولانی‌مدت خوانده شده را به تصویر می‌کشد مبنی بر این‌که، «چگونه برتری‌طلبان هندو هند را از هم جدا می‌کنند» و مأموریت RSS برای ایجاد هند بزرگ آشکار می‌کند. به همین ترتیب، کتاب آرکوتونگ لانگ کومر «آزمایش هند بزرگ: هندوتوا و شمال شرق» اهداف پنهان RSS را آشکار می‌کند، یکی از آن‌ها به دست گرفتن کنترول «گیلگیت-بالتستان و جمو و کشمیر» پاکستان است.

امروزه، ایدیولوژی برتری هندوهای راست افراطی به یک پدیده جهانی تبدیل شده که به اروپا رسیده است که «به تشدید اختلافات و لفاظی‌ها در بریتانیا، ایالات متحده، کانادا و استرالیا دامن می‌زند».

دولت کانادا به تازگی شواهدی را ارایه کرده است که دیپلمات‌های هندی را به قتل یک فعال سیک مرتبط می‌سازد که مورد تمجید «گاوراو آریا» جنرال راستگرای هندی قرار گرفت. در چارچوب رقابت قدرت‌های جهانی برای هژمونی در جنوب آسیا، جنگ ادامه‌دار اسراییل و فلسطین و درخواست‌های فزاینده در هند برای «دستیابی به گیلگیت-بالتستان»، همراه با تصمیم اخیر دیوان عالی هند برای پایان دادن به وضعیت ویژه کشمیر، همگی به افزایش چشم‌انداز یک جنگ همه‌جانبه در جنوب آسیا کمک می‌کند.

گزارش اخیر لوموند نشان داد که چگونه ملی‌گرایان هندو از درگیری اسراییل و فلسطین به نفع خود استفاده می‌کنند. این گزارش به طرز تکان‌دهنده‌ای اشاره می‌کند که هندوها می‌گویند: «آنچه که امروز اسراییل با آن مواجه است، هند بین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۱۴ متحمل شد. هرگز نبخشید، هرگز فراموش نکنید».

این امر نشان می‌دهد که هند در موقعیتی قرار می‌گیرد تا از فرصتی مشابه برای نفوذ به کشمیر پاکستان استفاده کند. اتحاد در حال توسعه بین هند و اسراییل، که ایده «سرکوب دولتی و توجیه آن» را تایید می‌کند، بر ویژگی‌های مشترک آن‌ها تأکید دارد؛ یک همسویی نگران کننده، به ویژه هنگامی که مقامات هندی آشکارا از «الگوی اسراییل» در کشمیر دفاع می‌کنند.

در مواجهه با این تحولات در مرزهایش، یک پاکستان هسته‌ای تا کجا می‌تواند همه آنچه را که در مرزهایش می‌گذرد نادیده بگیرد؟ با وجود طا-لبان در جبهه غربی و متعصبان هندو که «پروژه هند بزرگ» را در جبهه شرقی متصور هستند، چالش‌ها برای پاکستان در حال افزایش است.

پویایی عشق و نفرت روابط پاکستان و افغانستان

از زمانی که طا-لبان کنترول کابل را به دست گرفتند، پاکستان به دریافت کننده تروریزم تبدیل شده است. به‌رغم هشدارهای مکرر پاکستان، طا-لبان در کابل نتوانسته اند تروریزم تحریک طا-لبان پاکستان را علیه غیرنظامیان پاکستانی و تأسیسات نظامی متوقف کنند.

یک سری اخیر از رویدادهای ناپسند نشان می‌دهد که سیاست حکومت پاکستان در افغانستان نتیجه معکوس داشته است. این یک واقعیت مستند است که سیاست‌های دیکتاتورهای نظامی جنرال ضیاءالحق و جنرال پرویز مشرف نسبت به افغانستان با شکست مواجه شده است.

توجه به این نکته ضروری است که افغانستان از لحاظ تاریخی چالش‌هایی را برای پاکستان به وجود آورده است؛ از امتناع این کشور از به رسمیت شناختن دولت تازه تاسیس در سال ۱۹۴۷ گرفته تا ترور لیاقت علی خان اولین نخست وزیر پاکستان توسط یک افغانستانی. در بحران کنونی پناهندگان، بسیاری در پاکستان معتقدند که اکنون افغانستان مستقل است، بنابراین زمان بازسازی این کشور فرا رسیده است، از این رو افغانستانی‌ها باید انعطاف‌پذیر و مصمم باشند و باید مسئولیت را احساس‌ کنند.

متأسفانه زبان تحقیرآمیز، تهدیدها و اظهارات غیرمسئولانه جنرال مبین از سوی بسیاری در پاکستان به عنوان یک تاکتیک صرفاً امتیازدهی تلقی می‌شود، به ویژه با توجه به حمایت تاریخی پاکستان از استقلال افغانستان.

نه تنها افغانستانی‌ها، بلکه عرب‌ها و پاکستانی‌ها از جمله پنجابی‌ها (که مبین به زبان پشتو آن‌ها را سرزنش و توهین می‌کند)، شهدای نبرد علیه روسیه و ایالات متحده هستند.

آن متعصبانی که از هر دو طرف نفرت و دشمنی صادر می‌کنند، خیرخواه مردم نیستند. از آنجایی که قدرت‌های جهانی بار دیگر در فروش تسلیحات فعال هستند، زمان آن فرا رسیده است که به این واقعیت اذعان کنیم که هرگونه درگیری در جنوب آسیا تنها ویرانی و جنگ خونین بی‌پایان را به بار خواهد آورد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا