درست مانند کودکان افغان که در اثر انفجار گلولههای خمپاره یا مینهای زمینی زیرپایشان جان خود را از دست میدهند، زنان افغان نیز با فراموشی مواجه اند – البته از نوع دیگر. آنها در برخورد با این شکل جدید طردشدن کاملاً تنها خواهند بود
در ماه جولای سال جاری، در حالی که جهان مشغول بسیاری چیزهای دیگر بود، گروهی از کودکان افغان در مزارع نزدیک روستای بولک وندی در ولایت هلمند از چند گوسفند در حال چرا مراقبت میکردند. وقتی یکی از بچهها شی فلزی را دید که تا نیمه در زمین مدفون است، کنجکاو شد. بچهها با هیجان در اطراف این شی جمع شدند و فکر کردند که مواد ضایعاتی را پیدا کرده و میتوان آن را فروخت. خیلی زود، آنها شروع به بحث و جدل بین خود کردند که کدام یک اول آن را دیده است.
و سپس انفجار رخ داد: شی در واقع یک گلوله خمپارهای بود که به احتمال زیاد توسط امریکاییهای متجاوز رها شده بود. این امر متأسفانه در افغانستان غیرمعمول نیست، جایی که درگیریهای چندین دههای این گونه تلههای مرگ را تقریباً در تمام ولایات کاشته است. در این مورد، یک کودک بلافاصله فوت کرد و سه کودک دیگر در شفاخانه جان باختند.
همانطور که مشخص است، یک سازمان غیردولتی که کار از بین بردن مینها و گلولههای هاوان را انجام میداد، اندکی پس از تسلط طا-لبان در اگست ۲۰۲۱، کارکنان خود را اخراج کرد. تسلیحات باقی مانده ممکن به خوبی استعارهای از آرامش اخلاقی باشد که جهان در کل از تلاشهای ناکامش برای از بین بردن طا-لبان چشم پوشی کرد. از سوی دیگر، طا-لبان به شهرت و آوازه خود ادامه دادهاند. آخرین فرمان تاریکگرایانه آنها ممنوعیت زنان از تحصیل در دانشگاهها و کار در سازمانهای غیر دولتی محلی و بینالمللی بوده است. این اقدام در بیشتر کشورهای جهان ناامید کننده و شگفت آور است، زیرا افغانستان در این ماهها از سوی جهانی که وعده آزادی زنان داده بودند، فراموش شده است. زنان افغان همچنین ناامیدی شدید خود را ابراز کردهاند و مجبور شدهاند به زندگی خود در کشوری ادامه دهند که توسط عناصری اداره میشود که تمام مأموریتش مخالفت آشکار با آنچه در سایر نقاط جهان میگذرد، است. به نظر میرسد تحصیلات زنان در دانشگاه خشم زنستیزانه آنها را تشدید کرده است.
درست مانند کودکان افغان که در اثر انفجار گلولههای خمپاره یا مینهای زمینی زیرپایشان جان خود را از دست میدهند، زنان افغان نیز با فراموشی مواجه اند – البته از نوع دیگر. آنها در برخورد با این شکل جدید طردشدن کاملاً تنها خواهند بود. تا چند روز دیگر، وقتی زنستیزی چند دههای طا-لبان به نوعی مورد تاسف قرار گیرد، انتقادها و سروصداها و سینه زدن نیز پایان خواهد یافت. زنان اما با تاریکی طرد و انزوا مواجه خواهند شد. نه امکان پیشبرد اهداف آموزشی، نه فرصتی برای بحث درباره ایدهها و نه رشد فکری.
من به این موضوع اشاره میکنم زیرا مهم است که فرمان اخیر که برای درهم شکستن آینده زنان افغان صادر شده مورد توجه قرار گیرد. چون متأسفانه از سوی خبرنگاران و خبرگزاریهای غربی نادیده گرفته شده است. طا-لبان در حال منزوی کردن و محروم کردن زنان افغان هستند و باید به چالش کشیده شوند. اما از روزی که امریکاییها به این نتیجه رسیدند که دیگر علاقهای به سر و سامان دادن اوضاع در این سرزمین آسیبدیده ندارند، جهان را باید به خاطر منزوی کردن و محروم کردن افغانستان مورد انتقاد قرار داد.
سازمانهای غیردولتی نهاد بینالمللی نجات کودکان و گزارشگران بدون مرز شکایت کردهاند که میترسند ناتوانی آنها در دسترسی به کودکان افغان منجر به مرگ و میر بسیاری شود. این امر بدون شک درست است؛ اما این نیز درست است که جهان با مسدود شدن میلیاردها دالر از ذخایر ارزی افغانستان توسط ایالات متحده سر تأیید تکان داده است. البته دلیل مسدودی آن این است که طا-لبان این پول را دریافت میکنند در حالی که اصلاً نباید چیزی به آن داده شود. این همان دلیلی است که برای انزوای دیپلماتیک این کشور مطرح میشود. انسان این منطق را نیز درک میکند که برای جلوگیری از مرگ بیشتر کودکان افغان این ذخایر باید آزاد شود. ایالات متحده قبلاً اعلام کرده که مایل است حدود ۳٫۵ میلیارد دالر از این مبلغ را برای کمک به کودکان آزاد کند، اما اطمینان حاصل میکند که این مبلغ به دست طا-لبان نخواهد رسید. اما اکنون، از آنجا که سازمانهای غیردولتی بینالمللی آماده خروج هستند، هیچ چانسی برای دسترسی به آسیبپذیرترین کودکان جهان وجود نخواهد داشت.
دلیل دیگری نیز وجود دارد که چرا ادامه توقیف ذخایر افغانستان نتیجه معکوس دارد. وقتی نیروهایی مانند طا-لبان چیزی برای از دست دادن ندارند، پس چرا باید خود را با ارزشهای نظم جهانی لیبرال هماهنگ کنند؟ در عوض، طا-لبان از این که هرکاری که بخواهند انجام میدهند و رویاهای زنان را درهم میشکنند و اجازه میدهند کودکان بمیرند، احساس قدرت میکنند، نه اینکه خدمات سازمانهای غیردولتی بینالمللی را در اختیارشان قرار دهند. آنچه تحریمهای کنونی انجام میدهد این است که به اشغالگران سابق این کشور اجازه میدهد ادعا کنند با طا-لبان سرسخت رفتار میکنند، حتی اگر منافع افغانستان – و مردم – را به کلی کنار بگذارند.
انزوای دیپلماتیک افغانستان شامل شهروندان آن نیز میشود که در حال حاضر با محرومیتهای فراوانی از زندگی تحت سلطه طا-لبان مواجه هستند. داشتن پاسپورت افغانی به معنای داشتن بدترین پاسپورت در جهان است؛ پاسپورتی که اجازه سفر بدون ویزا به هیچ جای نمیدهد. طا-لبان افغان که تا هسته پوسیده اند، زنان افغان را از رفتن به دانشگاهها و دختران افغان را از آموزش در مکاتب منع کردهاند، اما جهان به طور کلی ورود افغانها را تقریباً در همه جا ممنوع کرده است. آخرین نکته مهم است زیرا تحصیلات دانشگاهی خود میتواند و باید هم به معنای پذیرش در دنیای به هم پیوسته گستردهتر، امکان سفر به سایر موسسات، کنفرانسهای دانشگاهی و بهرهگیری از تبادل دانش جهانی باشد.
در مجموع جهان غرب و به ویژه ایالات متحده بیشتر مدیون مردم افغانستان هستند. امکان ندارد طا-لبان را به آنچه که عقل و منطق و شفقت خواهان آن است، متقاعد کنیم. میتوان امیدوار بود که جهان بیشتر تحت تأثیر وضعیت اسفبار زنان و کودکان افغان قرار گیرند و متوجه شوند که اوضاع آن طور که باید باشد، نیست.