افغانستان همهشمول و دموکراتیک
طا-لبان افغانستان باید به خاطر داشته باشند که در درازمدت بدون کمک جامعه جهانی نمیتوانند کشور را اداره کنند – و برای وادار ساختن جامعه بینالمللی به همکاری با کابل، آنها باید دولت فراگیر تشکیل دهند که منعکسکننده نمایندگی از تمام گروههای قومی، مذهبی و فرقهای باشد
میلیونها افغان زیر سایه فقر و گرسنگی قرار دارند. زمین لرزه ویرانگر اخیر احتمالاً وضعیت را پیچیده میکند و افغانهای بیشتری را به زیر خط فقر میکشد و به ارتش گداها که به ویژگی مناطق شهری تبدیل شده است، میافزاید.
بر اساس گزارش سازمان ملل که در ماه می سال جاری منتشر شد، نزدیک به۲۰ میلیون نفر در افغانستان، تقریباً نیمی از جمعیت، با گرسنگی شدید مواجه هستند. تجزیه و تحلیل امنیت غذایی این کشور همچنین نشان میدهد که سطح فاجعهباری از ناامنی غذایی در شمال شرق کشور وجود دارد که هزاران نفر را تحت تأثیر قرار میدهد. این تحلیل در ماههای جنوری و فبروری توسط فائو و سایر نهادهای جهانی انجام شد.
برخی دیگر از نهادهای سازمانهای بینالمللی حتی تصویر تیرهتری ترسیم میکنند. برنامه جهانی غذا ادعا میکند که از هر سه افغان یک نفر گرسنه است و دو میلیون کودک دچار سوءتغذیه هستند و با خشکسالی و بیماری همهگیر وضعیت امنیت غذایی بدتر خواهد شد و گرسنگی افزایش خواهد یافت. کمیشنر عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان معتقد است که حدود ۲۴ میلیون افغان به دلیل گرسنگی و بحران اقتصادی ناشی از کمبود کمکهای انکشافی به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند. این کشور حدود ۳٫۵ میلیون آواره ناشی از درگیری و ۱٫۵۷ میلیون آواره ناشی از تغییرات اقلیمی دارد. این در حالی است که میلیونها افغان به عنوان پناهنده در خارج زندگی میکنند.
در بحبوحه این وضعیت وخیم، نیروهایی که بر کابل حکومت میکنند، همچنان به تطبیق رفتارهای اخلاقی میپردازند. زنانی که ممکن پوشش درست نداشته باشد مورد آزار و اذیت و مردانی را که ممکن از این اصول اخلاقی آنها پیروی نکنند، لت و کوب میکنند. برای آنها، راهحل مشکل افغانستان در بستن مکتبهای دخترانه و زندانی کردن زنان در خانه نهفته است. طا-لبان بر این باورند که نظام سنتی میتواند تمام مشکلات افغانستان را حل کند.
برای آنها، از اقتصاد گرفته تا بلاهای طبیعی، اخلاق کلید حل همه موضوعات کشور است. به رغم گذراندن نزدیک به یک سال در قدرت، به نظر میرسد که آنها هیچ تصوری از حکومتداری ندارند. آنها در کاهش فقر، تأمین مسکن مناسب، ساختن شفاخانهها و درمانگاهها و اداره واحدهای بهداشتی موجود به شیوهای مؤثر، ناکام ماندهاند. آنها به جای حل مشکلات افغانها، به تاکتیکهای زور متوسل میشوند که دهها هزار نفر را مجبور به فرار از کشور و پناه بردن به اینجا و آنجا میکند. پس از به قدرت رسیدن، طا-لبان مدعی شدند که به کارمندان دولت سابق حمله نمیکنند، اما تعدادی از سازمانهای حقوق بشری این ادعاها را به چالش کشیده و تاکید میکنند که جنگجویان طا-لبان کارمندان دولت سابق – بهویژه آنهایی که متعلق به نیروهای مسلح هستند – را هدف قرار دادهاند.
البته، تنها طا-لبان افغانستان نباید به خاطر همه چیزهایی که در این کشور جنگزده رخ میدهد، سرزنش شود. رهبران فاسد افغانستان باید به طور مساوی در این سرزنش سهیم شناخته شوند. آنها نتوانستند از میلیاردها دالری که پس از حمله امریکا به افغانستان سرازیر شد، استفاده درست کنند. بسیاری منتقدان میگویند که حاکمان سابق اگر میلیاردها دالر نباشد، میلیونها دالر را خرج کردند. ایالات متحده و جوامع بینالمللی که کشور را به سمت بحران کنونی سوق دادند نیز تبرئه نمیشوند. در حالی که واشنگتن به سرعت میلیاردها دالر کمک به اوکراین فراهم میکند، اما همچنان تمایلی به اعطای هیچ گونه کمک مالی به مردم افغانستان که زندگی شان تا حدی در اثر تهاجم ایالات متحده به این کشور ویران شده است، ندارد. نخبگان حاکم امریکا بیش از ۴۰ میلیارد دالر برای اوکراین اختصاص دادهاند، اما حاضر نیستند بیش از ۵ میلیارد دالر را که ایالات متحده پس از تسلط طا-لبان مسدود کرده، آزاد کند. بسیاری منتقدان این امر را بزرگترین سرقت پول در دوران معاصر میدانند. رهاسازی چنین بودجههایی میتواند در کاهش رنج افغانهایی که با گرسنگی و فقر روبهرو هستند، کمک کند.
طا-لبان افغانستان باید به خاطر داشته باشند که در درازمدت بدون کمک جامعه جهانی نمیتوانند کشور را اداره کنند – و برای وادار ساختن جامعه بینالمللی به همکاری با کابل، آنها باید دولت فراگیر تشکیل دهند که منعکسکننده نمایندگی از تمام گروههای قومی، مذهبی و فرقهای باشد. قبل از به قدرت رسیدن طا-لبان، این کشور توسط قدرتهای غربی تامین مالی میشد و بیشتر منابع مالی از ایالات متحده و کشورهای اروپایی بود. افغانستان صنایع ندارد و با آمدن طا-لبان هیچ جاذبهای برای سرمایهگذاران خارجی وجود ندارد. با توجه به این وضعیت و با توجه به بیاحترامی طا-لبان به حقوق بشر و نادیده گرفتن حقوق زنان و اقلیتها، بعید است که این کشور کمک مالی یا سرمایهگذاری جهان غرب یا سازمانهای بینالمللی را به خود جلب کند.
طا-لبان باید به خاطر داشته باشند که در دهه ۱۹۹۰ حداقل سه کشور، افغانستان را به رهبری طا-لبان به رسمیت شناخت و نوعی کمک به این گروه شبهنظامی انجام میداد – اما این بار حتی عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز تمایلی برای به رسمیت شناختن حکومت آنها ندارند. پاکستان، تنها حامی این گروه، نیز نمیتواند به طا-لبان کمک کند، زیرا آنها نه تنها منافع اسلامآباد را نادیده گرفته بلکه نتوانسته تحریک طا-لبان پاکستانی را مهار کند.
بنابراین، مهم است که طا-لبان حقوق شهروندان خود را که در اعلامیه جهانی حقوق بشر ذکر شده است، بپذیرند و کثرتگرایی را مجاز بدانند. آنها همچنین این تصور را که نمایندگان یک گروه قومی یا یک نهاد فرقهای هستند، از بین ببرند. آنها باید تعداد بیشتری از ازبیکها، تاجیکها، هزارهها و ترکمنها را در حکومت و ادارات محلی بگنجانند، علاوه بر این، همه محدودیتها بر زنان که بخش اساسی جامعه افغانستان هستند، برداشته شود. طا-لبان مدعی حمایت مردم هستند، پس باید این محبوبیت را در میان افغانها از طریق انتخابات عادلانه و شفاف ثابت کنند. شورش نوپا در بخشهای شمالی این کشور میتواند افغانستان را وارد جنگ دیگری کند. قبل از اینکه ریشههای مقاومت مستحکم شود، باید یک راهحل دموکراتیک برای رسیدگی به مشکلات افغانستان اتخاذ شود. نجات این کشور در دموکراسی نهفته است.