افغانستان و تنوع باورها؛ نفی مذاهب راه به ترکستان است!
تمام سران و چهره های سیاسی – قومی، مذهبی و شورای علما با کنار گذاشتن اختلافات سلیقهای خود و همچنین بدون مد نظر داشت مصلحتهای دیگر ممالک دور و نزدیک برای جلوگیری از یک فاجعه گام عملی بردارند
اخیراً ندا محمد ندیم سپرستوزیر تحصیلات عالی در اظهارات خود گفته است: «مذاهب وجود ندارد» و «تمام افغانها پیرو مذهب حنفیاند».
گرچه این اظهارات آقای ندیم با واکنش های فراوانی روبه رو شده است اما تا کنون چهرههای مطرح سیاسی و مذهبی پیروان دیگر مذاهب از خود واکنشی نشان ندادهاند که میتوان از آن جمله به شورای علما تشییع و آیتاللههای نشسته در پایتخت اشاره نمود.
امّا آنچه که قابل تأمل است؛ اشتباهات تاکتیکی خود ماست که اظهارات این چنینی مقامات طا-لبان را به بار آورده است .
ما نمیتوانیم مستقیم ناخن انتقاد را به سوی سران طا-لبان دراز کنیم زیرا، نفی و تاختن به باورهای مذهبی از جمله مذهب جعفری از درون جامعه شیعی آغاز شد.
بافتن خزعبلات، ایجاد شبهات و وارونه جلوه دادن عقاید مردم از دهه های قبل توسط افرادی چون اسد بودا، محقق نسب، علیزاده مالستانی و افرادی چون سالم حسنی و اظهارات اخیر سید عیسی حسینی مزاری و صدها مورد دیگر، خود بستر ساز به وجود آمدن چنین شرایطی است.
از طرفی، سکوت مرگبار برخی سران قومی و همچنین لایه های به اصطلاح روشنفکر و صاحب قلم و چهرههای مذهبی در قبال نشر مطالب ضد دینی از سوی عدهای معلوم الحال و انحراف آن به سوی مباحث قومی و قومی سازی مذهب نیز مسیر انحرافی دیگری بود که زمینه را برای اظهارات اخیر الذکر آماده کرده است.
از همه مهمتر نگارنده بارها تأکید بر این داشت که نسل زدایی قومی در دستور کار مستقیم وجود ندارد و نه هم وجود خواهد داشت بلکه هدف اصلی آنها نسل زدایی مذهبی است اینکه ما بنا بر حقارتهای نژادی همه چیز را در گرو مباحث قومی و مَختَه کردن برای یک نژاد خاص خلاصه کنیم آب به آسیاب دشمن ریختن است.
حاکمان به درستی میدانند که برای برنامه های کلان بعدی خود چگونه میدان را آماده کنند، آنها برای یکدست سازی قومی در کشور نیاز به لایه برداری مذهبی در مملکت دارد که بتواند در زیر این چتر کلان جز خود، بقیه را نفی کند.
حال ما هر چه این دامنه را به نام نژاد و قوم کوچکتر کنیم کار برای آنها سهل تر و آسان تر خواهد بود زیرا واکنش های قومی ما سرپوشی برای برنامه های کلان آنهاست، کما اینکه کافی است با واگذاری چند کُرسی ظاهری، نقطه پایان به دادخواهی همه بگذارد.
نکته قابل تأمل دیگر، عملکرد شورای علمای شیعه است که با واگذاری مملکت به حاکمان اولین قدم را به اشتباه برداشتند.
آنها بدون مد نظر داشت عواقب درخواست شان از سران طا-لبان خواستند که مذهب جعفری را به رسمیّت بشناسند این در حالی بود که طبق قانون اساسی کشور و کنوانسیونهای بین المللی، مذهب جعفری رسمیّت ملی و بینالمللی خود را در کشور داشت و نیاز بر این نبود که کار به اتمام رسیده را از نقطه آغاز از سر گیرند، این خواست شورای علما باعث گردید که سران حاکم با این کارت بازی به خوبی شورای علما را با خود همراه کند و هر از گاهی به این بهانه چند عکس فیسبوکی را به روان مردم بقبولاند.
حال بهترین مسیر برای فائق آمدن به مشکلات فرا روی مردم، دشوارترین مسیر است.
تمام سران و چهره های سیاسی – قومی، مذهبی و شورای علما با کنار گذاشتن اختلافات سلیقهای خود و همچنین بدون مد نظر داشت مصلحتهای دیگر ممالک دور و نزدیک برای جلوگیری از یک فاجعه گام عملی بردارند در غیر آن فردایی سیاه تر از امروز در انتظار نشسته است.