الغای بردهداری؛ یکی از بزرگترین دستاوردهای دوره امانی
دوره امانی را شايد بتوان يكی از ادوار بسيار پربار در تاريخ افغانستان دانست، زيرا در اين دوره بود كه تحولات عظيمی در زمینههای مختلف، اعم از فرهنگی، اجتماعی، سياسی و… اتفاق افتاد. از ثمره پربار اين دوره میتوان به دو رویداد بسیار مهم و تاریخی اشاره کرد؛ یکی از این رویداد مهم، استرداد استقلال افغانستان درحدود سالهای ۱۹۱۹م تا ۱۹۲۱م بود كه تا پيش از اين، بسياری از شاهان و امرای افغانی، تحت حمايت انگليسیها، جابرانه بر مردم حكومت میکردند و رویداد مهم دیگر، الغای برده داری بود كه از يادگارهای سياه و منحوس پدران وی به شمار میرفت. این دو دستاورد عظیم، ثمره تلاشهای بسیار جسورانه و بیباکانهای بود که در دوره زمامداری وی به وقوع پيوست؛ در حالیکه در دوره پدرکلان وی، یعنی امير عبدالرحمن خان، نه از آزادی قلم و بيان خبری بود و نه از آزادی انسان و انسانیت. تمام مردم افغانستان برده و غلام او بودند و او خود به تمام معنا بنده و غلام اجنبی.
محققان و تاريخنويسان او را اميری میدانستند كه در سياست خارجی سازشكار و پر گذشت و نرم و بردبار؛ اما در سياست داخلی ناشكيبا و خشن و بیمدارا و خونخوار، [بود] چندان كه در خونريزی و كشتار مخالفان نظير نداشت. به گفته داکتر علی رضوی: روزی كه اين امير سفاك، چشم از جهان پوشيد، مردم، توأم با ترس، به سختی مرگ وی را باور كردند و شادمانیها كردند و در گورش آتش افروختند. با اين وضع، فقط در زندانهای كابل، ۱۲ هزار مرد و ۸ هزار زن در حبس مانده بودند.
در دوره این امیر سفاک ۶۲,۵٪ مردم هزاره و شیعه به کلی نابود شدند و تعداد کثیری هم به اسارت درآمدند و به صورت غلام و کنیز در دربار وی و منازل اراکین دولتی به خدمت گمارده شدند و حتا بسیاری از این اسرا را برای فروش به بازارهای هند بردند…
فرزند او امیر حبیب الله خان هم، در الغای قانون بردگی اتباعش کاری مثبت انجام نداد. به قول رضوی: او كه كشوری خاموش، سپاهی قوی و دولت منظم را به ميراث يافت، زندگانی را در كامرانی و خود كامگی گذراند. او مردی دو چهره بود، آن روز كه بر تخت نشست، زن پنجمين خود را طلاق داد و گفت: بيش از چهار زن حرام است؛ اما روزی كه در تابوت خوابيد، بيش از صد زن در “حرمسرا” بر جای هِشته بود و هم آن روز كه تاج بر سر نهاد منشور آزادی صادركرد ولی روزی كه سر بر خاك نهاد زندانهايش از آزاديخواهان بسته در زنجير انباشه بود. گفت كه غلامان و كنيزان موجود در افغانستان، كه يادگار دوره پدرش بود، خريد و فروش نشوند اما امر آزادی آنان را نداد.»
از دستاوردهای دیگر شاه امان الله، آزادی مطبوعات، شغل، حق مالكيت شخصی و مصونيتِ مسكن و هچنان، آزادی مراسم مذهبی پيروان مذهب اماميه و هندوها بود كه قبلاً اهل هنود کشور مجبور به زنار بستن به رنگ زرد بودند و پس از آن، به آزادی تام و تمام دست يافتند و بدون تبيعض مذهبی، زبانی، قومی و قبيلهای، همه باهم دارای حقوق مساوی شدند.
از اقدامات دیگر وی، قطع کردن معاش مستمری و نَسَبی قبيله محمدزايی و خانهای با نفوذ کشور بود که هرکسی از عهده آن امر خطیر برآمده نمیتوانست.
او اقدامات بزرگ دیگری هم انجام داد، بخصوص در عرصه قانون اساسی و دیگر قوانین داخلی کشور.
علاوه بر «نظامنامه اساسی دولت عِلّيه افغانستان»، در ۱۹۲۴م که حکم قانون اساسی کشور را داشت، توجه و تمايل به سوی قانونگرايی را به اوج خود رساند و در هر بابی، نظامنامهای تدوين کرد كه بدين قرار بودند:
نظامنامه داكخانه(اداره پُست)، در۱۳۰۰ش.
نظامنامه فروش املاك سركاری، در هفدهم ثور ۱۳۰۲ش.
نظامنامه تذكره نفوس(شناسنامه) وحصول پاسپورت(گذرنامه) در پنجم جوزای۱۳۰۲ ش.
نظامنامه محصول مواشی(دام)، در هفدهم ميزان ۱۳۰۳ش.
نظامنامه تقسيمات ملكيه افغانستان، در پنجم جدی۱۳۰۳ ش.
نظامنامه مطبوعات، در دهم جدی۱۳۰۳ش.
نظامنامه خدمات داخله عسكريه، در۱۳۰۵ش.
جايگزين نمودن تقويم هجری شمسی بجای تقويم هجری قمری در سال۱۳۰۲ ش. و اجباری نمودن تحصيلات ابتدايی در سراسر كشور، اعزام دانشجويان دختر و پسر به خارج از افغانستان، احداث و بازسازی راهها، پلها، بناهای عمومی، بيمارستانها، مكاتب و مدرسههای جديد از جمله كارهای مثبت و سازنده شاه امان الله خان بود.
نخستين روزنامه شخصی در اين دوره به وجود آمد. محي الدّين انيس به تاريخ ۱۵ ثور ۱۳۰۶ ش، مطابق با ۵ می ۱۹۲۷م و به قولی در ۱۵ جوزای همان سال، روزنامهاش را تحت عنوان «انيس» بنيادگذاری كرد. روزنامه انيس، حاوی مطالب اجتماعی، انتقادی، طنز و سياسی بود.
متاسفانه، رژيم امان الله خان، در اواخر عمر خود به نوعی به ديكتاتوری گرايش پيدا كرده بود و با وجود همه آزادیهايی كه در رابطه با آزادی مطبوعات وضع كرده بود، محي الدّين انيس را به دليل نشر یک طنز انتقادی از دستگاه پوليس، به زندان و محاكمه كشاند.
از جمله کارهای نسنجیده دیگر شاه كه منجر به سقوط وی گرديد، اين بود كه پس از بازگشت از سفر اروپا، شديداً تحت تاثير فرهنگ غربی قرار گرفت و از اقدامات اتاترك و محمد رضا خان پهلوی در تركيه و ايران پيروی نموده، طی فرمانی اعلام كرد كه: تعطيلی روز جمعه به روز پنجشنبه، در تمام ادارات كشور عملی گردد… در جادههای مخصوصی در كابل لوحه گذاشته و در آن نوشتند: هيچ زنی با برقع(چادری) نمی تواند از اينجا عبور كند… تمام مردم در شهر كابل دريشی(كت وشلوار) و كلاه شاپو بپوشند و در هر چند قدمی، پُوليسی ايستاده بود كه از متخلفان، جريمه نقدی دريافت میكرد.
اين اقدامات عجولانه امان الله خان منجر به سقوط رژيم وی شد و سرانجام، در ۲۳ جدی ۱۳۰۷ش شخصی به نام «حبيب الله» معروف به «كَلَكانی» يا «بچه سقاء» كه فردی عامی و بيسوادی بود، زمام امور را به كمك مخالفان، به دست گرفت و تمام رؤیاهای شیرین و بلندپروازانه شاه جوان و تجددگرا را به کابوس تلخ و پریشان مبدل کرد.
داکتر فضایلی- خبرگزاری دید