آخرین اخبارتحلیلجهانسیاست

بحران اوکراین؛ افول امریکا در معادلات جهانی!

اوضاع افغانستان که ناشی از اعتماد محض و کورکورانه به ایالات متحده امریکا است، پیامی را به جهان عرب و حوزه خلیج فارس نیز مخابره می‌کند مبنی بر این که هرگز تکیه به امریکا نجات دهنده نبوده و در فرجام سرنوشت افغانستان وضعیت محتوم هر کشوری خواهد بود که نقطه اتکایش واشنگتن باشد

بحران اوکراین

سرانجام بحران اوکراین پس از ماه‌ها تعلیق با صدور امر تهاجم نظامی از سوی ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه وارد فاز جدیدی شد که تبعات و پس‌لرزه‌های آن تمام جهان را پیموده و بر ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی و راهبردی کشورهای جهان اثر می‌گذارد. ابعاد این جنگ چنان گسترده و دارای وجوه کثیره است که نه تنها اوکراین و روسیه و برخی کشورهای پیرامونی، بلکه تمام کشورهایی که به نحوی سمت و سو دهنده نظم جهانی هستند، درگیر آن خواهند شد.
اما سه موضوع در این جنگ به گونه بی رحمانه‌ای برجسته به نظر می‌خورد و باید روی آن مانوری اجرا شود تا معلوم گردد که اوضاع جهان پس از جنگ سرد به کدام جهت در حرکت بود و چرا دنیا فقط سه دهه پس از فروپاشی شوروی پیشین دوباره به نقطه تقابل خشن و نظامی در اروپا و جهان رسیده است.
این سه موضوع عبارت است از: شکست کامل نظم نوین جهانی به رهبری امریکا، افول قدرت امریکا در عرصه تعاملات بین‌المللی و میان تهی بودن اعتماد و اتکا بر این غول کاغذی در عصر معاصر می‌باشد که هریک باید دقیق بررسی و موشکافی شود.
شکست نظم نوین جهانی به رهبری امریکا: پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه نود میلادی جهان دو قطبی آن روزگار به یک باره تک قطبی شد که رهبری آن را ایالات متحده امریکا به دوش گرفت. در آن دوره روسیه در لاک مشکلات داخلی خود فرو رفت و چین نیز هنوز به عنوان یک ابر قدرت جهانی عرض اندام نکرده بود، عرصه برای ایالات متحده و متحدانش در اروپا خالی ماند و این کشورها نیز مطابق دکترین اقتصادی، نظامی و سیاسی خود به باز نویسی روابط بین‌الملل پرداختند. در همین دوره است که ناتو گسترش می‌یابد، اقداماتی در جهت صدور لیبرال دموکراسی انجام می‌شود، جنگ‌های بالکان اتفاق می‌افتد و راهبرد محاصره روسیه به اجرا گذاشته می‌شود. نظم نوین جهانی به عنوان یک راهبرد بین‌المللی اما زمانی دچار اختلال و تزلزل شد که ایالات متحده امریکا در خاورمیانه درگیر ماند، به افغانستان و عراق لشکر کشی کرد و از خزش نرم چین و روسیه تحت رهبری پوتین غافل ماند. تهاجم به افغانستان در واقع همان باتلاقی برای امریکا شد که برای شوروی آماده کرده بود. در همین دوره بیست ساله است که امریکا زمینگیر شده و پویایی اقتصادی و نظامی خود را از دست داد. چیزی که نشانگان افول این ابر قدرت در عرصه بین‌المللی بود و نظم نوین جهانی را با شکست سختی رو به رو کرد.
افول قدرت امریکا در عرصه تعاملات بین‌المللی: لشکر و اشغال افغانستان از همان ابتدا نیز برای امریکا خوش یمن نبود. امریکا در سال‌های نخست اشغال افغانستان درگیر تهاجم به عراق نیز شده و با بحران مضاعفی مواجه شد. دو دهه حضور نظامی در افغانستان و هزینه میلیاردها دالر، اقتصاد این کشور را صدمه زد و مضاف کسر بودجه اقتصادی، آن را با شکاف‌های عمیق سیاسی و مردمی نیز مواجه ساخته که نشانه افول کامل این قدرت اشغالگر بوده و آخرین سال‌های حیات خود را همانند یک ابر غول سرخ سپری می‌کند، بنا بر این، غرش های گاه و بیگاه کاخ سفید با کارت تحریم دیگر اثر گذشته را نداشته و فقط منجر به تحلیل رفتن قدرت خود امریکا می‌شود که در عرصه بین‌المللی مرگ نهایی آن را تسریع می‌کند.
میان تهی بودن اعتماد به امریکا: با توجه به این که اوکراین با اتکا به امریکا علیه روسیه ایستاده و اکنون در جنگی پرتاب شده که برنده آن از قبل نیز معلوم بود، باید بررسی کرد که اعتماد به امریکا چه عواقب در پی دارد و چقدر می‌توان بر این غول در حال مرگ اعتماد و باور کرد. فرار کذایی ایالات متحده امریکا از افغانستان و رها کردن این کشور در وضعیت فاجعه بار کنونی نشانه بارزی از میان تهی بودن اعتماد به آن است؛ چیزی که ملت افغانستان همه روز در بیست سال گذشته شاهد آن بوده و اکنون بهای آن را در بحرانی اقتصادی می‌پردازد و پس از دو دهه دور باطل به همان نقطه‌ای برگشته که در سال ۲۰۰۱ بود. از جانب دیگر، اوضاع افغانستان که ناشی از اعتماد محض و کورکورانه به ایالات متحده امریکا است، پیامی را به جهان عرب و حوزه خلیج فارس نیز مخابره می‌کند مبنی بر این که هرگز تکیه به امریکا نجات دهنده نبوده و در فرجام سرنوشت افغانستان وضعیت محتوم هر کشوری خواهد بود که نقطه اتکایش واشنگتن باشد. بنا بر این، ایالات متحده امریکا که در حال فرو پاشیدن در خود است، در واقع عامل اصلی فاجعه بشری افغانستان، شعله ور شدن آتش جنگ در اروپا و ترویج پارانویای همسایه هراسی در جهان عرب بوده و اکنون که در حال افول است، احتمالاً از اوضاعی که به بار آورده همانند این که افغانستان را رها کرد و فرار نمود، در لاک خود فرو می‌رود و هرگز به کمک اوکراینی که روانه مسلخ کرده، نخواهد شتافت.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا