جنگ نفتی بن سلمان با بایدن!
به نظر همه عوامل پیش گفته، انگیزه کافی به بن سلمان داده است تا هم از بایدن انتقام بگیرد و هم با پوتین بده بستانی داشته باشد. این رویکرد بن سلمان «احتمالاً» با هماهنگی نزدیکان ترامپ از جمله جرد کوشنر و حتی بخشی از ارکان قدرت اسراییل صورت گرفته باشد که آنها نیز دل خوشی از بایدن ندارند
تصمیم اخیر اوپک پلاس برای کاهش دو میلیون بشکهای نفت، اگر هم برای تولید کنندگان خرد و متوسط صرفاً یک تصمیم فنی و اقتصادی باشد، اما در شرایط تنش جنگ گونه غرب و روسیه بیشتر زاییده تصمیم سیاسی مسکو و ریاض است. این همراهی عربستان با روسیه بسیار برای امریکا دشوار بوده و امروز هم رویترز به نقل از سخنگوی کاخ سفید از عزم بایدن برای تجدید نظر در روابط با ریاض خبر داد.
برخی در همان روز اعلام کاهش سطح تولید نفت اوپک پلاس، چون این اقدام عربستان را در تعارض با پیش فرض ذهنی خود مبنی بر ماهیت تبعیت گونه و آقا بالا سری روابط عربستان و امریکا میدانند، سریعاً این گمانه را مطرح کردند که همراهی ریاض با هماهنگی واشنگتن با هدف فشار مضاعف به اروپا برای وابستهتر کردن آن به امریکا بوده است. اما گزاره هماهنگی پیشینی عربستان با امریکا چندان ناصواب و به دور از واقعیت بود که دیگر به شکل جدی مطرح نشد.
واقعیت این است که همراهی عربستانِ بن سلمان با روسیه در این شرایط بسیار سختی که غرب در حوزه انرژی با آن مواجه است، در صورت استمرار، امریکا و اروپا را با چالشهای زیادی مواجه خواهد کرد. بایدن در دو ماه اخیر در این شرایط انتخاباتی توانسته بود تا حدودی قیمت حاملهای سوخت را کنترل کند و شاخصهای اقتصادی را تا حدودی بهبود بخشد، اما ناگفته پیداست که این اقدام عربستان و روسیه و متعاقب آن افزایش بهای نفت، تا چه اندازه برای دولت بایدن و کشورهای اروپایی دردسرساز است.
این که پشت پرده کاهش تولید نفت، چه بده بستانی میان ریاض و مسکو صورت گرفته است و این که روسیه چه امتیازات و یا وعدههایی به عربستان داده و تا چه اندازه به ایران مرتبط است، حدیث مفصلی است که یادداشت جداگانهای را میطلبد. کما این که انگیزه خود کرملین نیز از کاهش سقف تولید نفت در این شرایط بسیار بحرانی با غرب کاملاً مبرهن و واضح است و نیازی به پرداختن آن نیست.
به نظر میرسد که این همراهی ریاض با مسکو برآیندی دیگر از تنش در روابط عربستانِ بن سلمان با دولت بایدن است. بر کسی پوشیده نیست که تا چه اندازه بایدن و بن سلمان از یکدیگر تنفر شدید دارند؛ اما روابط تاریخی و ایتلافی دو کشور و همچنین جنگ اوکراین به عنوان مهمترین متغیر بینالمللی امسال مانع آن شد که این تنفر دو سویه تاثیری بر روابط دو کشور بگذارد و جنگ روسیه علیه اوکراین، دولت بایدن را به تلاش برای بهبود روابط با بن سلمان سوق داد و همین هم یکی از انگیزههای اصلی سفر او به عربستان بود. اما هم شیوه استقبال از بایدن و هم تحولات پس از آن نشان داد که دل بن سلمان از بایدن صاف نشده و این دلخوری همچنان پابرجاست که آن هم دو دلیل عمده دارد. نخست این که معمولاً حکام عربستان با روسای جمهور دموکرات امریکا چندان دمساز نیستند و اکثرا نوعی تنش میان دو طرف به استثنای مواردی وجود داشته است و در این میان آنچه بر این تنش خاموش دمیده مواضع تند بایدن قبل و بعد از ریاست جمهوری علیه شخص محمد بن سلمان بود. دلیل دوم نیز رویکرد خاورمیانهای متفاوت بایدن به ویژه در قبال ایران است که این روند هر چند نتیجه خاصی تاکنون نداشته است، اما نه خوشایند عربستان است و نه اسراییل. جدا از رویکرد دیپلماسی دولت بایدن با تهران، اما در مسئله یمن نیز، عربستان به شدت از امریکا دلخور است و کاهش کمکهای تسلیحاتی و اطلاعاتی و حذف حوثیها از لیست سیاه را به نفع ایران میداند.
به نظر همه عوامل پیشگفته، انگیزه کافی به بن سلمان داده است تا هم از بایدن انتقام بگیرد و هم با پوتین بده بستانی داشته باشد. این رویکرد بن سلمان «احتمالاً» با هماهنگی نزدیکان ترامپ از جمله جرد کوشنر و حتی بخشی از ارکان قدرت اسراییل صورت گرفته باشد که آنها نیز دل خوشی از بایدن ندارند و از طرف دیگر نیز حاشیه امنی برای ولیعهد عربستان فراهم میکند. والا چنین رفتاری دست کمی از اقدام ملک فیصل در تحریم نفتی غرب به دلیل حمایت آنها به ویژه امریکا از اسراییل در جنگ اکتوبر ۱۹۷۳ ندارد که در نهایت دو سال بعد از آن، ترور شد. البته انگیزه فیصل و بن سلمان در دو جهت معکوس قرار دارد. از این رو، احتمالاً بن سلمان سوپاپ اطمینانی برای خود ایجاد کرده و لابد حمایت لابی اسراییلی را احساس میکند که دست به چنین مخاطرهای زده است و یا این که امریکا را در وضعیت جنگ غیر مستقیم با روسیه در اتخاذ اقداماتی دست بسته میبیند. این رفتار بن سلمان و بالا رفتن قیمت انرژی در امریکا در آستانه انتخابات میتواند فرصت بیشتری را در اختیار جمهوریخواهان برای تصاحب کنگره و یا مجلس نمایندگان قرار دهد؛ چه بسا این هدف نیز مد نظر بن سلمان بوده است که تحقق آن هم مطلوب جمهوریخواهان و ترامپ و هم بخشی از طیف حاکم در اسراییل و نتانیاهو است.