حصر خانگی افغانستان در میان کشورهای مخالف امریکا
سرانجام بعد از رایزنیهای فراوان و بیم و امیدهای زیاد، دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده امریکا راهبرد جدید آن کشور در قبال افغانستان را اعلام کرد. در این راهبرد، آنچه که تازهگی داشت لحن تند آقای ترامپ علیه پاکستان بود.
در این راهبرد به پاکستان هشدار داده شده که دست از حمایت و تجهیز گروهای هراسافکن بردارد و در مبارزه با تروریزم صادقانه با جامعه جهانی همکاری کند.
هرچند راهبرد تازه واشنگتن در قبال کابل در وهله اول با استقبال حکومت افغانستان و شماری از متحدان ایالات متحده قرار گرفت ولی یک روز پس از اعلام آن رسانههای داخلی و خارجی از واکنشهای متفاوت در برابر آن خبر دادند.
پاکستان، چین، روسیه و ایران از جمله بازیگران اصلی منطقه بودند که در واکنش به آن موضع گرفتند و مخالفت شان را اعلام کردند. چین از هشدارهای امریکا نسبت به پاکستان انتقاد کرد و در کنار پاکستان ایستاد. روسیه آن را(بیهوده) خواند و تاکید کرد که راهبرد جدید آقای ترامپ چیز نوی برای گفتن ندارد. جمهوری اسلامی ایران هم که از پیش معلوم بود چه موضعی خواهد گرفت آن را «ناکام» خواند و نظامیان امریکایی را در جنگ علیه هراسافکنی در افغانستان شکستخورده تلقی کرد.
موضع پاکستان در برابر اتهامهای ایالات متحده اما تندتر بود؛ چه اینکه کشور همیشه از سوی حکومت افغانستان و هند متهم به پناهدادن به شبکههای دهشتافکن بوده است.
لحن تند پاکستان در برابر هشدارهای ترامپ، حمایت بیجنگ از اسلامآباد، بیهوده خوانده شدن راهبرد جدید امریکا از سوی روسیه، موضع سنتی جمهوری اسلامی ایران در برابر حضور نظامی امریکا در منطقه و زمزمههای شکستخوردن ایالات متحده در جنگ افغانستان از سوی برخی کشورها و حلقات در داخل ایالات متحده و افغانستان نشان میدهد که در اطراف افغانستان یک اجماع بینالمللی ضد امریکا شکل گرفته است. اجماعی که بدون شک در برابر برنامههای واشنگتن در منطقه «سنگاندازی» خواهد کرد و اینجا افغانستان با چالش جدی حصر در منطقه ضد امریکا مواجه است.
حال نگرانی که خلق شده این است که حکومت افغانستان در حصر منطقهای ضد امریکا چگونه تعامل خواهد کرد و از این چالش بزرگ میتواند به نفع امنیت در کشور استفاده کند یا میدانی میشود برای رقابتهای منطقه با واشنگتن.
حکومت افغانستان جدا از اینکه تازه تاسیس است و هیچنوع ریشه سیاسی و تاریخی ندارد، در بعد داخلی با چالشهای فراوانی مواجه است و با گذشت هر روز به تعداد مخالفان سیاسی و مسلح آن افزوده میشود. عملکرد تیم ارگ نشان داده که توان مدیریت کوچک ترین بحرانهای سیاسی و امنیتی را ندارد و به تبع آن در تعامل با کشورهای ضد حضور امریکا در منطقه دچار مشکل خواهد شد؛ چه حکومت وحدت ملی از یکسو توان مدیریت داخل کشور را ندارد و از سوی دیگر، سیاست خارجی آن به بیشتر به بیماری( تب لرزه) شبیه است تا سیاست مدون خارجی یک کشور.
با جنگ تازه زرگری که ایالات متحده و پاکستان آغاز کردهاند، بیشترین صدمه را افغانستان خواهد دید، پاکستان به حمایت و تجهیز بیشتر هراسافکنان خواهد پرداخت تا به واشنگتن نشان بدهد که بدون همکاری اسلامآباد تامین امنیت در افغانستان ممکن نیست و نزدیکی ایالات متحده با دهلی نو هم به نفع حضور درازمدت امریکا در افغانستان تمام نمیشود.
روسیه در خاورمیانه و اروپای شرقی با امریکا دچار مشکل است و از وضعیت موجود در افغانستان برای امتیاز گرفتن در آن دو نقطه در برابر امریکا استفاده خواهد کرد. حال حکومت افغانستان طوری باید سیاست خارجیاش را تنظیم کند که به تعبیر معروف «هم لعل به دست آید و هم دل یار نرنجد.»
استقبال شتابزده از راهبردی که در بعد نظامی مبهم است و در بعد سیاسی هم قابل اعتماد نیست، نوعی سردرگمی سران حکومت را نسبت به وضعیت سیاسی و نظامی کشور نشان میدهد. ارگنشینان بقای خویش را در گرو حمایتهای نظامی و مالی غرب بویژه ایالات متحده امریکا میبینند و از همین خاطر در یک فضای شتابزده از راهبرد تازه استقبال کردند، ولی پهلوی دیگر حیات سیاسی افغانستان وابسته به تعامل با کشورهای منطقه است و حلقه قدرت باید درک کرده باشد که بدون مشارکت و همکاری کشورهای منطقه نمیتواند تنها با اتکا به امریکا روند تامین صلح و امنیت را عملی سازد.
ظاهر شکوهمند – خبرگزاری دید