افغانستانتحلیلسیاست

حکمتیار یک کارت سوخته است!


تصمیم گرفتم در مورد حکمتیار و به آدرس حکمتیار وقتی گپ بزنم که کابل آمده باشد. اما، پیش از آن، در این متن چند نکته قابل درنگ…!
#یکم
می‌بینم از صنف رهبران و جریان‌های سیاسی تا شخصیت‌ها و افراد مستقل که دغدغه پرداختن به مسایل سیاسی دارند، عده بسیار قابل ملاحظه‌شان، نگران و سراسیمه شده‌اند. همان‌گونه که عده دیگر را ذوق برداشته و مست “حضور” حکمتیار شده‌اند.
حرف من برای سراسیمه‌شدگان هراس برداشته، این است که از تسلیم شدن حکمتیار و گردن نهادن‌اش به اجتناب‌ناپذیری صلح استقبال کنند. چون واقعیت امر این است که کاربرد کارت خشونت و گزینه توسل به ترور و ترویرزم در میدان منازعه تاریخی قدرت، به سقف خوردن است. پس نگران نباشند.
واقعیت امر این است که حکمتیار در وجدان و حافظه تاریخی مردم افغانستان، آزمون‌های تعریف شده و معلوم‌الحال را پس داده است. بنابراین، مساله چالش‌ساز برای مردم در حوزه گفتمان ضد تروریزم، ضد خشونت و هم‌چنان در حوزه گفتمان ضد انحصار و تمامیت‌خواهی، پیش از آن‌که حکمتیار و امثال حکمتیار باشد، حضرات سراسیمه و هراسان، در صف گفتمان ملی مردمی ضد ترویزم، هستند.
سراسیمه نباشید. گفتمان تمامیت‌خواهی در وجدان اکثریت مردم افغانستان شکست خورده است و به تاریخ پیوسته است. این غر و فیش‌ها پیش از هرچیز دیگر از سر درماندگی و بیچارگی تمامیت‌خواهان در مقابل داعیه عدالت‌خواهانه مردم افغانستان است. پس سراسیمه نباشید.
#دوم
کلید زدن برگشت حکمتیار یک بازی شیادانه استخباراتی از نوع درون حکومتی‌اش می‌باشد. بازی که فقط و فقط برای سرد کردن خشم سراسری مردم در قبال فاجعه و جنایت قول اردوی ۲۰۹شاهین، به اجرا گذاشته شده است. یعنی، هدف اصلی انحراف دادن توجه افکار عمومی از فاجعه و ویرانی بزرگ و از پرونده جدن مشکوک قول اردوی ۲۰۹شاهین است.
حلقه یا تیم استخبارات چلونکی درون ارگ، این حقه و بازی‌اش را چنان شتاب زده و توطیه‌آمیز به اجرا گذاشته که از مردم تا جریان های سیاسی منتقد و اپوزیسیونی و اشرف غنی و حلقه دوستان سیاسی و غیراستخباراتی‌اش را نیز غافلگیر کرده است.
لطفن اجازه ندهید پرونده یک جنایت و فاجعه تمام عیار در قول اردوی ۲۰۹شاهین را با توطیه‌ای کشاندن یک کارت سوخته و فرسوده به میدان بازی و خبرسازی، به حاشیه ببرند. وانگهی در حاشیه‌ها جنایت و ویرانی تکان‌دهنده چون قول اردوی ۲۰۹شاهین را لاپوشانی کرده و به فراموشی بسپارند.
#سوم
اگر کلیت پرونده و اتفاق‌های برنامه مذاکره صلح حکمتیار را از مرحله امضای آنلاین و نمایشی توافقنامه صلح، تعقیب و دنبال کرده باشیم، پیچیدگی و سایه‌روشن‌های بازی استخباراتی این مسئله بیشتر قابل فهم و قابل تحلیل می‌شود.
با بررسی دقیق و موردی اتفاق‌های پس از نمایش امضای آنلاین، نه تنها گره‌های استخبارات محور مذاکرات صلح با حکمتیار، بدل به فهم می‌شود که بازیگران و مدیران بازی‌های استخباراتی با روند صلح نیز بیشتر از پیش برملا می‌شوند و افشا می‌شوند.
خوشبختانه حالا ما در عرص دیجیتال و زمان و[زمانه‌ای آنلاین] زندگی می‌کنیم. نه در عرص بوق. نه در [عصر پته خزانه‌ای] و منطق پنهان شدن پشت ارجاع به “پته خزانه”…!
یعنی حالا کلی گزارش و خبر و تحلیل آنلاین و دیجیتال شده وجود دارد و هر لحظه در دسترس می‌باشد.
کافی است در گزینه جستجو/سرچ گوگل و فیس‌بوک بنویسید، “حکمتیار و حنیف اتمر” یا “حنیف اتمر و حکمتیار”.
#چهارم
این بازی جداً استخبارات محور و استخبارات بنیاد می‌باشد. از آنجا که استخبارات چلونکی‌ها به مردم، مطالبات مردی و الزام های مردمی در سیاست باور ندارند و با نگاه انسانی به سیاست و الزام های اخلاقی سیاست میانه و نسبت ندارند، همواره، مقابل خواست های مردم و مطالبات مشروع و برحق مردمی قرار گرفته اند و می‌گیرند.
من باور دارم و از همین ابتدای این بازی می‌گویم، بزودی روسیاهی بازی مضحک و استخباراتی با روند صلح و گفتمان صلح، همانند روسیاهی پرونده انتخابات و روسیاهی بازی سیاسی با نهادهای امنیتی روی دست استخبارات چلونکی‌ها، باقی می‌ماند. و پروند سیاهکاری‌های شان در پیشگاه وجدان جمعی سیاه‌تر و سنگین‌تر می‌شود.
#پنجم
از آنجا که تا این جای بازی، کاردار و کاره‌ای اصلی و محوری بازی‌های استخباراتی_سیاسی جناب حنیف اتمر دفتر دار شورای امنیت ملی حکومت وحدت ملی می‌باشد و همچنان از آنجا که امتیازهای سیاسی این بازی استخباراتی با روند ملی مردمی صلح را حنیف اتمر یکی پی دیگر به جیب می‌زند و به عنوان سرمایه سیاسی انباشت‌اش می‌کند، یادمان باشد که مسوولیت اصلی و محوری هر پیامد ناخوشایند و مسئله‌ساز این بازی استخباراتی نیز به جناب دفتردار شورای امنیت بر می‌گردد؛ نه به غنی، استانکزی، کرزی و سایر ریز دانه‌های داعیه تمامیت خواهی و انحصار قومی_تیمی قدرت…!

واقعیت فاش غیر قابل انکار به وضوح نشان می‌دهد که تا این جای کار، در رقابت رهبری قدرت و حیثیت تراشی‌های درون قومی قدرت، اشرف غنی و کرزی بیشتر از هر کسی دیگر از مانوردهی حکمتیار ترسیده‌اند. همچنان که بیشتر از هرکس دیگر، نگران چگونگی هضم کردن حکمتیار پس برگشت در میان مردم هستند. نگران برگشت یک کارزمای سنتی و تندرو به متن بسترهای فکری_اجتماعی در حوزه نفوس و پایگاه مردمی شان.
یعنی اگر قرار باشد کس و کسانی در نتیجه برگشت حکمتیار ببازد، غنی و کرزی به ترتیب از اولین کسانی هستند که می‌بازند و تاوان یک حماقت بزرگ را پس می دهند.
هرچند که حنیف اتمر برای فعلاً گرم بازی استخباراتی در تمام سطوح سیاست و دولت داری می‌باشد، باور من این است که کلان کردن و بزرگ‌نمایی استخبارات محورانه حکمتیار، پس از غنی و کرزی بدون تردید در حوزه نفوس و بستر اجتماعی درون قومی‌اش، حنیف اتمر را قورت خواهد داد.
#ششم
حکمتیار در نهایت‌اش یک کارت سوخته و آزموده شده است. واقعیت امر این است که حکمتیار به عنوان یک تروریست فراری برگشته در میان مردم، حالا با تحولات جدید طرف و مواجه است. با ارزش‌های بزرگ که در لاک و محدوده تنگ مباحث قومی و قبیله‌ای نمی‌گنجد.
همان‌گونه که سایر رهبران قومی و سنتی در متن جامعه و مردم در مقابل ارزش‌ها و دستاوردهای پس از طالبان درمانده و بیچاره هستند، حکمتیار بدون تردید بیچار و درمانده‌ترین است.
#هفت
یک اطلاع موثق اینست که اشرف غنی و حلقه دوستان سیاسی‌اش که سیاست را لزومن استخبارات به اجرا نمی‌گذارند، آشکارا و در لفافه علیه حکمتیار قرار گرفته‌اند.
از جنجال بر سر رهایی زندانیان تا موضع‌گیری‌های ضد ارزشی حکمتیار در سخنرانی لغمان و ننگرهار اش.
#هشت
حکمتیار تمام سال‌های فراری بودنش را تلاش‌های قومی_تباری کرده است و تلاش‌های استخاراتی که با طالبان مخرج مشترک سازمانی خلق کند. همیشه اما ناکام بوده است. حالا، حکمتیار هیچ تاثیر بر وضعیت جنگ و صلح ندارد. کشتار و جنایت همچنان ادامه می یابد. تازه، باور من این است که بعد از این پرونده قتل‌ها و ترورهای زنجیره‌ای و هدفمند نیز از سوی حلقات استخباراتی درون حکومت نیز به اجرا گذاشته می شود.
و این یعنی تمام مسوولیت‌های این بازی کثیف استخباراتی با مانور حکمتیار به حنیف اتمر بر می‌گیردد. او را زیر نظر داشته باشیم.
در ضمن گپ اصلی این است که مانوردهی و خبرسازی با حکمتیار در وضعیت کنونی فقط و فقط یک حقه‌ای استخباراتی برای انحراف دادن به افکار عمومی از توجه به پرونده قول اردوی ۲۰۹شاهین است.
قول اردوی شاهین را فراموش نکنیم…!
در پایان سخنی از شاعر فرزانه و حکیم خردمند بدخشانی و یمگان دره‌ای “ناصر خسرو”:
چو تو خود کنی اختر خویش را بد
مدار از فلک چشم نیک اختری را…!

نویسنده: آصف آشنا

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا