داکتر انورالاحدی، یکی از نخبهگان سیاسی و عضو پیشین کابینه رییسجمهور کرزی، در انتقاد به برخی از تصامیم رییسجمهور غنی، در صفحه فیسبوکاش تحلیلی نوشته تحت عنوان« داکتر غنی و تخریب موسسات» به شرح زیر:
داکتر غني و تخریب موسسات
دو هفته قبل، امرالله خان صالح برایم گفت که ممکن بزودی یک کار مهم را در دولت بگیرد. دیروز خبر تقرر آقای صالح را بحیث وزیر دولت برای سکتور امنیتی شنیدم. به عقیدهی من آقای صالح یک شخص با ظرفیت بلند مسلکی است و مستحق پست مهم اجرائیوی است.
شش ماه قبل، وقتی که اختلافات داکتر عبدالله و رییسجمهور غنی در سطح رسانهها علنی شد، آقای غنی به ارتباط مدیریت آن حالت خراب، مشورهی مرا خواست. من چندین مشوره را خدمت رییسجمهور پیش کردم که یکی از آنها استفاده از رفقای با ظرفیت داکتر صاحب عبدالله در امور دولت بود. به این ارتباط، به صورت مشخص از آقای قانونی و آقای صالح نام بردم. اما با وجود آنکه من سفارش استفاده از استعداد آقای صالح را در امور دولت به داکتر صاحب غنی کرده بودم، احساس بسیار واضح راجع به تقرر آقای صالح به پست جدید ندارم. با وجود آنکه پست جدید را برای وی تبریک میگویم( چون آنها به این پست خوش هستند؛ اگر خوش نمیبودند، حتماً قبول نمیکردند) میخواهم چند ملاحظه را به این ارتباط با دوستان شریک سازیم:
تعریف بسیار واضح از وظیفه جدید آقای صالح وجود ندارد. اگر وی مسئول تعیینات عمده در سکتور امنیتی باشد، چرا ریاست اجرائیه میگوید که صالح، صلاحیت اجرائیوی ندارد؟ اگر وی صلاحیت اجرائیوی ندارد، پس یک مشاور است. آیا واقعاً ما به پست مشاوریت دیگر در پهلوی مشاور امنیت ملی داریم؟ اما اگر صالح صلاحیت اجرائیوی دارد، چنین صلاحیت چه تاثیری به صلاحیت وزرای دفاع و داخله و ریاست امنیت ملی دارد؟ اگر ایشان پرسونل سکتور امنیتی را بهتر ارزیابی کرده میتواند، چرا رییسجمهور آقای صالح را بحیث وزیر دفاع یا وزیر داخله و یا رییس امنیت ملی تعین نمیکند؟ آیا تقرر وی، تداخل وظیفوی را بیشتر و مرجع مسئولیت را نا معلومتر نمیسازد؟
مایه تعجب بیشتر اینست که ارگانهای امنیتی، ایجاد پست جدید و تقرر آقای صالح را به این پست تقدیر کردند. معلوم میشود که روسای ارگانهای امنیتی یا معنی این تقرر را نمیدانند و یا کاملاً عزتالنفس را از دست دادهاند. اگر وزارت دولت در امور امنیتی واقعاً مسئولیت تعیینات افسران عالی را داشته باشد، هر سه ارگان امنیتی یک قسمت بزرگ صلاحیت خود را از دست دادهاند. نمیدانم چرا آنها خوش هستند؟
روسای موسسات، علاوه بر ایفای وظیفه، مسئولیت دفاع از صلاحیتها و امتیازات قانونی موسسات خود را هم دارند. اگر رییسجمهور، بدون معقولیت قناعتبخش، صلاحیتها و امتیازات موسسات قانونی را از بین میبرد، وظیفه وجدانی روسای آن مؤسسات( وزارتخانه و ریاستها ) است که به احتجاج از وظایف خود استعفی دهند، نه اینکه به امید ماندن برای چند روز دیگر در پست خود، تخریب موسسات را استقبال کنند.
رژیمها برای تحقق ارزشهای عمده جامعه، موسسات ایجاد میکنند که در چوکات قانونی پالیسیها را تعمیل میکنند. ارتباط پالیسی و موسسات باید با ارزش ها واضح باشد. حفظ استقلال و بر قراری امنیت از ارزشهای هر جامعه است . وزارتخانههای دفاع ، داخله و ریاست امنیت برای تحقیق این ارزشها ایجاد شدهاند. تضعیف و تخریب این موسسات، از راه تداخل وظیفوی، تحقق این ارزشها را مشکل میسازد.
متاسفانه که رییسجمهور ما، همه ارزشها را تابع ارزش شخصی حفظ و دوام قدرت ساخته و برای دوام قدرت، تخریب موسسات برای شان مهم نیست. هدف این تقرر کسب حمایت یک شخصیت سیاسی مهم است نه بهترسازی امور دولت. رییسجمهور جهت آمادهگی برای انتخابات آینده میخواهد یک تعداد زیاد نخبهگان را با ایجاد پستهای غیرضروری و تعیینات سیاسی از خود سازد. مذاکرات داکتر غنی با عطا محمد نور هم به همین ملحوظ پیش میرود.
رهبران موفق و با مسئولیت، ارزشها را نهادینه میسازند و نهادها را محکم میسازد. تاریخ آقای غنی را بحیث معمار نهادها نه بلکه بحیث محزب نهادها و معاملهگر خواهد شناخت. من واقعاً آقای صالح را دوست دارم و میخواهم برای شان دعای موفقیت کنم؛ اما موفقیت آنها در وظیفه جدید باعث تضعیف موسسات قانونی سکتور امنیتی میشود. بناً دعا میکنم هر آن چه به خیر افغانستان است خداوند(ج) آن را پیش کند.