آخرین اخبارآسیای میانهافغانستانامنیت و حوادثتحلیلترجمهحقوق بشرحکومت

درک رویکرد طالبان نسبت به همسایگان

مترجم: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید

خبرگزاری دید: مسائلی که همسایگان با طالبان دارند، ماهیت جمعی دارند. موضوعاتی مانند مهاجرت، آب‌های فرامرزی، قاچاق مواد مخدر، محیط‌زیست، گروه‌های افراطی، امنیت و موارد دیگر همگی تأثیرات منطقه‌ای دارند و از طریق گفت‌وگوهای دوجانبه نمی‌توان راه‌حل‌های جامعی را یافت. بنابراین، به نظر می‌رسد همسایگان دور و نزدیک افغانستان فقط با سازوکارهای مشترک می‌توانند به اهداف خود دست یابند.

وقتی طالبان در اگست ۲۰۲۱ قدرت را به دست گرفتند، تعداد انگشت‌شماری پیش‌بینی می‌کردند که آن‌ها بتوانند کابل را بدون حمایت قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی فتح کنند. در آن روزها و ماه‌های اولیه، پاکستان نزدیک‌ترین متحد به طالبان به نظر می‌رسید. با این حال، دیری نگذشت که پاکستان خود را گرفتار مشکلات متعدد ناشی از همسایه تازه به تخت نشسته‌اش دید. تنش‌های قومی مناطق مرزی به شهرهای بزرگ سرایت کرد و هجوم روزافزون پناهجویان مشکلات همسایگی و همجواری با طالبان را تشدید کرد.
همسایگان شمالی طالبان – تاجیکستان، ازبیکستان و ترکمنستان – در ابتدا از گسترش بنیادگرایی اسلامی هراس داشتند و از هرگونه تعامل با کابل خودداری کردند. با این حال، به تدریج و زمانی که ایدیولوژی‌های افراطی در قالب داعش-خراسان جایگاه خود را به دست آورد، گفت‌وگو، همکاری و تعامل اقتصادی را با طالبان دنبال کردند و معتقدند که این امر از آسیب‌های بزرگ‌تری جلوگیری می‌کند. با این وجود، در سه سال گذشته، نه تنها امنیت آن‌ها بهبود نیافته است، بلکه پروژه‌های طالبان برای کنترل منابع آب در افغانستان نگرانی‌های دولت‌های همسایه را تشدید و بحران‌های اقتصادی و زیست‌محیطی، نگرانی‌های ناامنی در این کشورها را افزایش داده است.
چین با کوتاه‌ترین مرز مشترک با افغانستان، از ابتدا رویکرد تعامل با طالبان را در پیش گرفت و تبادلات بین دو پایتخت، بحث در مورد همکاری‌های اقتصادی، سرمایه‌گذاری روی معادن، گسترش سکتور حمل‌ونقل و سایر موضوعات مورد علاقه نیز به آرامی پیشرفت کرد. با این همه، کدام پروژه چین در سه سال گذشته به طور جدی در افغانستان اجرا شده است؟ چرا چین از به رسمیت‌شناسی امارت اسلامی خودداری کرده است؟ آیا واقعاً روابط بین پکن و کابل در مقایسه با دوره جمهوری بهبود یافته است؟
افغانستان همسایگان دوری هم دارد. در جنوب شرق، هند قرار دارد. در شمال، روسیه؛ در غرب، ترکیه؛ و در جنوب غرب، کشورهای عربی خلیج فارس – همه همسایگان دور این کشور محسوب می‌شوند. طالبان با هر یک از آن‌ها در حوزه‌های مختلف گفت‌وگو کرده‌اند. در زمینه سرمایه‌گذاری و همکاری‌های اقتصادی و امنیتی قول‌ها و وعده‌هایی رد و بدل شده است. با این حال، در طول سه سال گذشته، هیچ یک از همسایگان نزدیک یا دور نتوانسته اند متحد اصلی طالبان شوند، امارت اسلامی را به عنوان حکومت قانونی در کابل به رسمیت بشناسند و روابط گسترده‌ای با طالبان برقرار کنند.
اما مشکل در کجاست؟ منشأ این رکود در روابط منطقه‌ای طالبان چیست؟
به نظر می‌رسد که طالبان هنوز رویکرد حکومت‌داری خود را روشن نکرده‌اند. امارت اسلامی یک حکومت موقت تلقی می‌شود و اساساً هنوز هیچ اداره‌ای در کابل روی کار نیامده است که بتواند سازوکارهایی را برای همکاری با سایر کشورها به درستی تعریف کند. قانون اساسی قبلی کنار گذاشته شده است، اما هیچ قانون جدیدی جایگزین آن نشده است. اکنون سه سال است که حاکمان کنونی افغانستان فقط به گسترش روابط خارجی با همسایگان و سایر کشورها، بدون داشتن یک سیاست خارجی مشخص، بسنده کرده‌اند.
برای گسترش روابط اقتصادی و جذب سرمایه‌گذاری جهت شروع برنامه‌های توسعه‌ای، ابتدا یک کشور باید ساختار اقتصادی و مقررات سرمایه‌گذاری و تجاری خود را مشخص کند. در سه سال گذشته، ساختار اقتصادی این کشور و برنامه‌های توسعه‌ای آن نه طراحی و نه اجرا شده است. نتیجه آن، افزایش هر روزه تعداد فقرا و نیازمندان بوده است.
حتی پیش از از اجرای برنامه‌های مشترک اقتصادی، امنیت اجتماعی و سیاسی باید در جامعه افغانستان تضمین شود. آنچه امروز طالبان از آن به عنوان امنیت یاد می‌کنند، سرکوب همه گروه‌ها و طبقات سیاسی و اجتماعی است. با این حال، ما همچنان شاهد قیام‌های مختلف از دهقانان گرفته تا زنان هستیم و روزی نیست که خبری از درگیری‌های مسلحانه در مناطق مختلف این کشور گزارش نشود.

از سوی دیگر، پس از گذشت سه سال، طالبان همچنان از به رسمیت شناختن حقوق مدنی و دینی شمار زیادی از مردم این کشور خودداری می‌کنند. با اجرا و تطبیق سنت‌های قبیله‌ای مغایر با آداب، قوانین و شریعت اسلامی، آن‌ها خود را از امکان رسمیت‌شناسی جامعه جهانی محروم کرده‌اند.
با وجود این، حاکمان کابل و قندهار از یک الگوی ثابت در روابط خود با سایر کشورها پیروی کرده اند. با آن‌که آن‌ها همه مسیرهای گفت‌و‌گو را با سایر احزاب و گروه‌های سیاسی و اجتماعی افغانستان بسته‌اند و مخالفان خود را در شرایط سخت نگه داشته‌اند، اما در روابط همسایگی خود الگوی گفت‌وگوی دوجانبه را اتخاذ کرده‌اند. طالبان به خوبی می‌دانند که تنها با ممانعت از تشکیل ائتلاف در سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی می‌توانند به حیات خود ادامه دهند. به همین دلیل است که آن‌ها همواره گفت‌وگوهای چندجانبه را رد کرده و یا با اکراه در چنین برنامه‌هایی شرکت می‌کنند. در عوض، آن‌ها دایم به دنبال گفت‌وگوهای دوجانبه با همسایگان دور و نزدیک خود و سایر کشورهای جهان هستند.
با این حال، نکته اصلی این است که مسائلی که همسایگان با طالبان دارند، ماهیت جمعی دارند. موضوعاتی مانند مهاجرت، آب‌های فرامرزی، قاچاق مواد مخدر، محیط‌زیست، گروه‌های افراطی، امنیت و موارد دیگر همگی تأثیرات منطقه‌ای دارند و از طریق گفت‌وگوهای دوجانبه نمی‌توان راه‌حل‌های جامعی را یافت. بنابراین، به نظر می‌رسد همسایگان دور و نزدیک افغانستان فقط با سازوکارهای مشترک می‌توانند به اهداف خود دست یابند.
سازمان همکاری شانگهای (SCO) تقریباً شامل همه همسایگان افغانستان می‌شود. اگرچه گروه تماس افغانستان در چارچوب سازمان همکاری شانگهای تشکیل شده است، اما هنوز نتوانسته است به درستی مسئولیت‌های خود را انجام دهد. احیای گروه تماس و پیگیری مطالبات جمعی همسایگان بدون شک نتایج بیشتری را نسبت به سه سال گذشته برای آن‌ها به همراه خواهد داشت. شاید دوران گفت‌وگوهای دوجانبه به پایان رسیده باشد و زمان آن فرا رسیده است که برای رسیدگی به مسائل افغانستان فصل جدیدی باز شود.

نویسنده: ماندانا تیشه‌یار

منبع: ORF – بنیاد تحقیقاتی دیدبان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا