دو سال حاکمیت طا-لبان ۲٫۰؛ گذشته و حال
میتوان گفت که حکومت طا-لبان ۲٫۰ ترکیبی از استبداد و عملگرایی و همچنین ترکیبی از میراث گذشته و جهتگیری آیندهنگر است. بهرغم وضعیتی که هنوز به رسمیت شناخته نشده است، آنها توانسته اند به عنوان یک رژیم فعلی و نه اقتدار سیاسی قانونی در این کشور زنده بمانند
دو سال از زمان تصرف شهر کابل در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ توسط طا-لبان میگذرد که پایان حکومت اشرف غنی تحت حمایت ایالات متحده و ظهور مجدد طا-لبان به عنوان نظام حاکم بر این کشور را اعلام میکند. طا-لبان پس از دو دهه رویارویی بیوقفه نظامی علیه نیروهای تحت رهبری ایالات متحده پس از سرنگونی در سال ۲۰۰۱ در پی حملات ۱۱ سپتمبر، توانست قدرت را دوباره به دست گیرند.
تصویر وحشتناکی از چسبیده شدن چند افغان به هواپیمای نیروی هوایی ارتش امریکا در میدانهوایی بینالمللی حامد کرزی برای فرار از کشور، به گونهای است که تا سالهای آینده در ذهن مردم متبارز باقی خواهد ماند. این منظره خاص خشم جهانی را برانگیخت و این صحنه وحشتناک از سوی فرانک والتر اشتاین مایر رییس جمهور آلمان مایه شرم غرب توصیف شد. آنچه برای جامعه جهانی تکاندهندهتر بود، سهولت نفوذ طا-لبان در سراسر کشور بود و پوچ بودن تمام ادعاهای ایالات متحده مبنی بر تبدیل نیروهای امنیتی افغانستان به یکی از حرفهایترین و ماهرترین نیروهای مسلح در منطقه با هزینه میلیاردها دالر; چیزی که فریبی بیش نبود.
نگاهی به طا-لبان ۱٫۰
ظهور طا-لبان را میتوان مرهون خروج نیروهای پسا-اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان و جناحبندی متعاقب گروههای مذهبی مختلف، جنگسالاران و نیروهای سیاسی ملیگرای افغان دانست که به دنبال قدرت بودند. اکثریت طا-لبان امروزی و پیشینیان شان در حوزههای علمیه متعددی که در مرز پاکستان-افغانستان تأسیس شده بودند، آموزش دیدهاند. آنها جنگ چریکی و بر اساس تفسیر تندروانه خودشان از دین آموزش دیدهاند.
جناحگرایی مداوم برای قدرت، این کشور را در دهه ۱۹۸۰ عاری از دولت ساخته بود و خلاء سیاسی از سوی گروهی از جوانان مشتاق و متعهد که مستعد اعمال تندروانه بودند، مورد سوءاستفاده قرار گرفت که به تدریج شروع به تصرف مناطق وسیعی از افغانستان کردند. خیلی زود بسیاری از ولایات به تصرف شان در آمدند و سرانجام طا-لبان در اپریل ۱۹۹۶ امارت اسلامی خود را در افغانستان اعلام کردند و ملا عمر را به عنوان رییس آن (امیرالمومنین) معرفی کردند.
اما ۱۱ سپتمبر برای طا-لبان یک کابوس بود و پس از آن که ایالات متحده طا-لبان و اسامه بن لادن رهبر سابق القاعده را به حمله به سرزمینهای ایالات متحده متهم کرد، برای طا-لبان فاجعه بود. چیزی نگذشت که ارتش ایالات متحده و ناتو در اکتوبر ۲۰۰۱ جنگی را علیه تروریزم آغاز کرد و بدین ترتیب به پنج سال حکومت طا-لبان نقطه پایان گذاشت.
پس از یک دهه رویارویی نظامی بین نیروهای طا-لبان و نیروهای تحت رهبری ایالات متحده، امریکا و متحدانش تمایل به مذاکره با طا-لبان نشان دادند، زیرا به نظر میرسید گزینه نظامی در دستیابی به هدف ناکام است. در سال ۲۰۱۳ دفتر سیاسی طا-لبان در دوحه پایتخت قطر افتتاح شد که ایالات متحده از آن به عنوان اولین گام مهم در راهحل سیاسی در افغانستان یاد کرد. تأسیس دفتر و مذاکرات متعدد متعاقب آن منجر به خروج تدریجی نیروهای ایالات متحده و ناتو از افغانستان و در نهایت نصب طا-لبان ۲٫۰ شد.
مذاکره مستقیم بین طا-لبان و دولت ایالات متحده نه تنها مشروعیت تازهای برای طا-لبان فراهم کرد، بلکه آنها را بیشتر جسور کرد و به عنوان یک نیروی سیاسی واقعی در این کشور ظاهر شدند. این مذاکره خود محصول ناکامیهای نیروهای ایالات متحده-ناتو-افغانستان در مهار طا-لبان و پذیرش آن پس از ناکامی دولت افغانستان در رفع رنج مردم بود که جز ویرانی، گرسنگی و خونریزی نسلها چیزی به خود ندید.
دخالت نظامی و سیاسی ایالات متحده در افغانستان بیش از چهار دوره ریاست جمهوری ایالات متحده (دو جمهوریخواه و دو دموکرات) را در بر گرفت و باعث کشته شدن ۲ هزار و ۵۰۰ سرباز امریکایی و هزینه شدن حدود ۱ تریلیون دالر برای دستیابی به اهداف پوچ، جز خودنوازی و ادعاهای امن کردن امریکا برای همیشه نشد.
طا-لبان ۲٫۰
در میان تمام تصمیمات مهم سیاست خارجی، یکی از تصمیمهای مهم رییس جمهور جو بایدن پس از ادای سوگند در سال ۲۰۲۱ این بود که تمام نیروهای امریکایی را تا ۲۰ امین سالگرد ۱۱ سپتمبر (۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱) خارج کند، اما سقوط ولایتها یکی پس از دیگری و پیشروی غیرقابل توقف طا-لبان، وزارت امور خارجه ایالات متحده را وادار کرد خروج را تا ۳۱ اگست به تعویق بیندازد، اما برای طا-لبان حتا زمانی که به سرعت کابل را در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ تصرف کردند، خیلی دیر به نظر میرسید.
طا-لبان هویت مذهبی خود را تقویت کردند، کشور را به امارت اسلامی افغانستان تغییر نام دادند و از سازمان ملل خواستند تا دفتر خود را در کابل در مارچ ۲۰۲۲ باز کند; این زمانی بود که شورای امنیت سازمان ملل متحد تصمیم گرفت روابط رسمی با افغانستان به رهبری طا-لبان برقرار کند.
در آستانه دومین سالگرد حکومت طا-لبان ۲٫۰ در این کشور رخصتی عمومی اعلام شد و مراسم جشنهای متعددی ترتیب داده شد و پرچمهایی با رنگ های سفید و سیاه در نقاط مختلف کشور به اهتزاز درآمد.
مقامات دولتی و وزرا عملکردها و دستاوردهای گذشته خود را به رخ کشیدند و بسیاری از کادرهای طا-لبان در ولایت هرات، در غرب افغانستان، شعارهایی مانند «مرگ بر اروپا و غرب، زنده باد امارت افغانستان» سر دادند.
تا آنجا که به دو سال عملکرد طا-لبان ۲٫۰ مربوط میشود، هیچ چیز در افغانستان نسبت به گذشته تغییر چندانی نکرده است و به نظر میرسد هیچ ارتباطی بین آنچه طا-لبان ۲٫۰ وعده داده بودند و آنچه که آنها به تودههای درمانده افغانستان تحویل دادهاند, وجود ندارد. آنها با زنده نگه داشتن تعصب ضد زنان خود و تعقیب اجرای سیاستهای گذشته، تحصیل زنان را ممنوع کردهاند و صدها مکتب ابتدایی و لیسه دخترانه تعطیل شدهاند. از همه مهمتر, از دختران بالای ۱۰ سال خواسته شده است که تحصیل را ترک کنند، در حالی که قبلاً برای کسانی که آموزش بالاتر از صنف ششم را دنبال میکنند، ممنوعیتی وضع شده بود.
در افغانستان امروزی، اگر مسافت از ۷۲ کیلومتر (۴۴٫۷۴ مایل) بیشتر شود، زنان نمیتوانند به تنهایی سفر کنند و به همین ترتیب، پس از دستور طا-لبان برای بسته شدن تمام سالونهای زیبایی و مراکز بوتیک در کشور، حدود ۶۰ هزار زن از کار بیکار شدهاند. در دو سال گذشته، طا-لبان ۵۱ فرمان را فقط در مورد زنان صادر کردهاند که بسیاری از فعالیتهای خارج از منزل را برای زنان افغان ممنوع کرده است. از سازمانهای غیردولتی مختلف (NGO) که برای بهبود وضعیت زنان کار میکنند خواسته شده است که کار خود را متوقف کنند. اگرچه بخش خاصی در طا-لبان ۲٫۰ وجود دارد که از تحصیل برای زنان حمایت میکند، اما در میان طا-لبان چنین صدای عاقلانهای وجود ندارد.
سیاست ضد زنان طا-لبان و عدم تمایل آنها به مشارکت دادن سایر گروههای سیاسی یا قبیلهای در حکومت، کشورهای غربی را از به رسمیت شناختن رژیم کنونی باز داشته است. به دلیل سیاست ضد زن طا-لبان، بسیاری از کشورها نیز کمکهای اقتصادی متعارف به افغانستان را قطع کرده اند که این کشور را بیشتر در تنگنای اقتصادی فرو برده است، زیرا ۸۰ درصد بودجه دولت قبلی مورد حمایت غرب از کمکهای اقتصادی غرب تشکیل میشد.
در جبهه امنیتی، کنترول ارضی برقرار شده است، اما اغلب افراد از حملات وحشتناک در مساجد و اماکن عمومی، داعش به طور کلی و دیگر گروههای تروریستی به طور خاص، به نظر میرسد که به عنوان بزرگترین چالش امنیتی برای رژیم فعلی ظاهر میشوند. در مورد روابط دولت و جامعه، گزارشهایی از قتلهای فراقانونی، ناپدید شدن اجباری مردان و زنان و موارد آزار و اذیت جنسی وجود دارد که پس از تسلط طا-لبان ۲٫۰ بر افغانستان چندان غیر معمول نیست. به همین ترتیب، حوادث اعدام و سنگسار واقعی است، در حالی که تصور میشد که طا-لبان ۲٫۰ تحت یک روند روشنگری قرار گرفته و تناسخ مجدد طا-لبان ۱٫۰ نخواهد بود.
طا-لبان همچنین نتوانسته است یک دولت فراگیر را همانطور که در توافقنامه دوحه امریکا و طا-لبان وعده داده بودند ایجاد کند و به نظر میرسد در آینده نزدیک هم چنین نشانهای از جانب طا-لبان وجود نداشته باشد که سایر گروههای سیاسی یا قبیلهای یا اعضای حکومت قبلی را شامل شود.
هم ایالات متحده و هم چین و سایر کشورها مدام از طا-لبان میخواهند که سایر جناحهای سیاسی را در حکومت کنونی بگنجانند، اما طا-لبان ۲٫۰ چنین ملاحظاتی از خود نشان نداده است.
برخی شاخصهای قابل توجه نیز وجود دارد که جنبههای روشن حکومت طا-لبان ۲٫۰ را برجسته میکند، زیرا تولید خشخاش شاهد کاهش عمده بوده و برنامههای بازپروری جدیدی تحت رژیم برای معتادان به مواد مخدر راهاندازی شده است. طا-لبان ۲٫۰ همچنین توانسته است با ناامنی غذایی و فقر مبارزه کند، اما طبق یک گزارش، هنوز ۱۶ میلیون کودک وجود دارد که قربانی سوءتغذیه هستند.
تورم در دو سال گذشته از ۱۸ درصد به ۹ درصد کاهش یافته است و پول محلی در برابر دالر امریکا تقویت شده است. مرحله جدیدی از صنعتی شدن کوچک آغاز شده است و کانالهای جدیدی برای رفع بحران آب حفر میشود و شروع جدیدی برای ایجاد روابط با کشورهای خارجی صورت میگیرد.
روابط با پاکستان
بسیاری از آژانسهای سیاسی و اقتصادی منطقهای و جهانی کاهش قابل توجهی در فساد در دوره طا-لبان ۲٫۰ در مقایسه با دوره اول آن (۱۹۹۶-۲۰۰۱) و در دوران حکومت روسای جمهور پیشین حامد کرزی و اشرف غنی گزارش کردهاند. تا آنجا که به روابطش با همسایگان مهم خود مانند پاکستان، کشوری که حامی نصب طا-لبان ۱٫۰ بود، مربوط میشود، امروز دیگر چندان دوستانه نیست.
پاکستان بارها رژیم کنونی را به حمایت از تحریک طا-لبان پاکستان متهم کرده است که در چند سال اخیر به عنوان یکی از بزرگترین تهدیدات امنیتی پاکستان مطرح شده است. جنرال عاصم منیر، فرمانده تازه منصوب شده ارتش، تا آنجا پیش رفت که اگر رژیم سیاست فعلی خود را در قبال پاکستان تغییر ندهد، مداخله نظامی میکند. پیش از این، خواجه آصف وزیر دفاع سابق پاکستان نیز همین نگرانی را ابراز کرده بود و حتی یک هیئت بلندپایه مذهبی به افغانستان اعزام شده بود تا از طا-لبان بخواهد که اجازه ندهد از مناطق این کشور علیه پاکستان استفاده شود. اما همه اینها را نمیتوان تنها به گردن افغانستان یا طا-لبان انداخت، زیرا این امر تا حد زیادی با هرج و مرج سیاسی فعلی پاکستان و وضعیت اسفناک اقتصادی نیز مرتبط است.
تحت برنامه طا-لبان ۲٫۰، چین به عنوان یکی از ذینفعان اصلی در حوزههای سیاسی کشور ظاهر شده است و با توجه به منابع طبیعی فراوان، به افغانستان به عنوان یک راه ضروری برای سرمایهگذاریهای اقتصادی نگاه میکند. بسیاری از کشورهای آسیای مرکزی تمایل به پذیرش طا-لبان ۲٫۰ دارند و از این ادعا که طا-لبان یک واقعیت و بخشی جداییناپذیر از آسیای مرکزی است، ابایی ندارند. برخلاف طا-لبان ۱٫۰ که با حفظ موضع درونگرا راحت بود، طا-لبان ۲٫۰ حس آیندهنگر از روابط بینالملل دارد زیرا در حال مذاکره دایمی سرمایهگذاری با کشورهای ثروتمند منطقه است. به احتمال زیاد آنها به عنوان یک واحد انزواطلب دیده نمیشوند. در عوض به نظر می رسد که با همه نهادهای اطراف در تعامل هستند. اکنون طا-لبان دریافتهاند که نمیتوانند مانند پیشینیان خود به تنهایی این کار را انجام دهند و باید با تمام آژانسهای جهانی برای عملکرد دولت و رسیدگی به نارضایتیهای روزمره مردم سر و کار داشته باشند.
میتوان گفت که حکومت طا-لبان ۲٫۰ ترکیبی از استبداد و عملگرایی و همچنین ترکیبی از میراث گذشته و جهتگیری آیندهنگر است. بهرغم وضعیتی که هنوز به رسمیت شناخته نشده است، آنها توانسته اند به عنوان یک رژیم فعلی و نه اقتدار سیاسی قانونی در این کشور زنده بمانند. اما موضوعاتی مانند حقوق زنان، انسجام سیاسی و اجتماعی، تهدید امنیتی و درگیری قبیلهای همچنان در دورنمای سیاسی این کشور پابرجا خواهند ماند. بهرغم اینکه طی دو سال در قدرت بوده، هنوز در تلاش است تا از وضعیت نابسامان و از تحریمهای جهانی خود را خلاص کند. با این همه, ورود مجدد آنها به جامعه ملتها چشمانداز دور باقی مانده است.