میراث غمانگیز جنگ تمامعیار آمریکا در افغانستان
خبرگزاری دید: ایالات متحده با وعده ایجاد یک حکومت دموکراتیک و ملتسازی در این کشور، جنگ چنددههای خود را در افغانستان آغاز کرد. جای تعجب نیست که پس از آن تصمیم گرفت نیروهای اشغالگر خود را در ۲۰۲۱ با نظارت یا مقررات اخلاقی اندک یا بدون نظارت خارج کند. این امر مردم افغانستان را مجبور کرد تا با نبود نهادها، زیرساختها و حکومتداری باثبات دست و پنجه نرم کنند. به تعبیری وهمآور، وعدههای دموکراسی امریکایی و ملتسازی جای خود را به بیثباتی سیاسی و تصورات وحشتناک دیگر از هزینههای جنگ، داد.
در ۲۰۰۱، همه ما مجبور شدیم باور کنیم که تحت عنوان “جنگ علیه تروریزم”، ایالات متحده باید ائتلافی از نیروهای بینالمللی را برای حمله به افغانستان رهبری کند. سپس، شاهد بودیم که چگونه این کارزار وحشتناک و فاجعهبار مسیری از ویرانی و هرج و مرج را پشت سر گذاشته؛ مسیری که هنوز هم این کشور محصور در خشکی را گرفتار خود کرده است.
جای تعجب نیست که بیش از ۱۷۴ هزار افغانستانی در درگیریهای تمامعیار جان خود را از دست دادند، خانوادهها و شهرها ویران شد، و سلامت روان یک نسل برای همیشه آسیب دید. تلفات شامل، بیش از ۳۰ هزار غیرنظامی است که این رقم در آینده احتمالاً افزایش خواهد یافت. چنانچه گرد و غبار بر این فصل وحشتناک تاریخ مینشیند و آن را به دست فراموشی میسپارد، اما به طرز دردناکی هویدا است که تعهدات و وعدههای واشنگتن در خلال خروج از افغانستان شکست، چه به دلیل رضایت و همدستی یا عدم تمایل به اعتراف به خونی که روی دستانش است.
شرمساری وحشتناک
تراژدیهای جنگ و شعار «دموکراسی امریکایی» برای بسیاری از مردم افغانستان، هیچ امید و رویایی باقی نگذاشته است. تعداد بیشماری از کودکان یتیم شدهاند و با سوءتغذیه حاد و عدم اطمینان مواجه اند. استرس بزرگ شدن در یک کشور جنگزده برای همیشه آینده آنها را تباه خواهد کرد. این کودکان که ناامنی غذایی را تجربه میکند، نمادهای دلخراش نسلی هستند که چیزی جز جنگ و وحشت نمیشناسند.
درست است که خروج نیروهای امریکایی به یک کمپین طولانی و پرهزینه «دمکراتیک» پایان داد، اما نقض حقوق بشر و تخریب زیرساختها در این جنگ تمامعیار امریکا علیه تروریزم به همان اندازه نویدبخش دوره جدیدی از ناامیدی و بدبختی جمعیت افغانستان بود.
بحران جاری پناهجویان یکی از بارزترین اثرات این شرمساری وحشتناک است. روند آشفته خروج نه چندان کامل، شهروندان افغانستان را در وضعیت خطرناک، با وعدههای تحققنیافته صلح و ملتسازی، قرار داد. طبق آمار سازمان ملل، حدود ۳۰ درصد از جمعیت این کشور هنوز هم آواره هستند و در جستجوی امنیت و ثبات مجبورند سفرهای خطرناکی به سمت مکانهای دیگر انجام دهند.
میلیونها خانواده افغانستانی در بحبوحه تداوم وضعیت بلاتکلیفی و وحشت در داخل این کشور رنج میکشند و قادر به بازسازی جوامع خود نیستند. رسانههای خبری جهان دائم داستانهای انسانی دلخراش پناهندگانی را یادآوری میکنند که در تلاش برای عبور از دریای مدیترانه جهت رسیدن به اروپا از هم پاشیدند، امیدهایشان نابود و جان دادند. همه اینها و موارد دیگر یادآور عواقب وحشتناک وعدههای تحقق نیافته امریکا و هزینههای انسانی جنگهای بیپایانش است.
بدهی تسویه نشده
این را یکی از ویژگیهای بیرحمانه جنگ امریکا در نظر بگیرید که فراتر از آوارهای ساختمانهای فروریخته و زندگیهای متلاشیشده، نوع دیگری از ویرانیهای ظریفتر نیز وجود دارد: وعدههای محقق نشده واشنگتن که بخشهای قابل توجهی از جمعیت افغانستان را ویران کرده است.
ایالات متحده با وعده ایجاد یک حکومت دموکراتیک و ملتسازی در این کشور، جنگ چنددههای خود را در افغانستان آغاز کرد. جای تعجب نیست که پس از آن تصمیم گرفت نیروهای اشغالگر خود را در ۲۰۲۱ با نظارت یا مقررات اخلاقی اندک یا بدون نظارت خارج کند. این امر مردم افغانستان را مجبور کرد تا با نبود نهادها، زیرساختها و حکومتداری باثبات دست و پنجه نرم کنند. به تعبیری وهمآور، وعدههای دموکراسی امریکایی و ملتسازی جای خود را به بیثباتی سیاسی و تصورات وحشتناک دیگر از هزینههای جنگ، داد.
شاید این امر به تعامل پیچیده مسائل سیاسی داخلی یا تغییرات راهبردی در سیاست خارجی امریکا ارتباط داشته باشد. هر چه که باشد، واشنگتن و متحدانش از نظر تاریخی مقصر آنچه که اکنون در حال رخ دادن است، هستند. بدتر از آن، آنها نتوانسته اند یا نمیخواهند در کمکهای بینالمللی و برنامههای بازسازی افغانستان سهم بگیرند و کمک کنند.
درست است، ممکن است موانع زیادی در پیش رو باشد. با این حال، این موضوع به هیچ وجه به این معنا نیست که ایالات متحده نمیتواند تعادلی بین ملاحظات بشردوستانه و واقعیتهای جیوپلیتیک ایجاد کند. انتظار میرود ایالات متحده برای کمک به بازسازی افغانستان، تلاش متمرکز روی توافق بینالمللی انجام دهد، با کشورهای همسایه تعامل کند و راههای خلاقانهای ارائه دهد.
اکنون زمان آن است که از اشتباهات گذشته درس بگیریم و میراث ناگوار جنگی را که ایالات متحده رهبری کرد، در نظر بگیریم. جامعه بینالمللی در پیشگاه تاریخ موظف است اطمینان حاصل کند که فجایعی مانند این، هرگز دوباره تکرار نمیشود. ایده این است که دولت ایالات متحده در تعیین آینده افغانستان با سایر دولتها همکاری کند.
تاریخ افغانستان سراسر سرسختی و پایداری است. این وظیفه مشترک جامعه جهانی است که برای آینده روشنتر در کنار مردم افغانستان بایستد. جبران اثرات وحشتناک جنگ شکست خورده علیه تروریزم که ایالات متحده آن را رهبری میکرد و وعدههای تحققنیافتهای که یک ملت ناامید را ویران کرد، به هیچ کس آسیبی نمیرساند.
نویسنده: بابی نادری
مترجم: CGTN – سیجیتیان