خبرگزاری دید: باید در نظر داشت که جنگ افغانستان با ویتنام تفاوتهایی داشت، همانطور که وضعیت اوکراین با هر دوی آنها متفاوت است. اما آنچه این سه مورد را مشابه میکند، نه صرفاً شرایط اجتماعی-سیاسی یا جیوپولیتیک آنها، بلکه نحوه مدیریت مذاکرات صلح در مورد این کشورها است.

جنگ جاری در اوکراین پرسشهای دشواری را برای سیاست خارجی امریکا مطرح کرده است. با انجام مذاکرات مستقیم میان رهبران ایالات متحده و روسیه در عربستان سعودی درباره آینده این درگیری، بسیاری نگراناند که آیا بحران اوکراین میتواند سرنوشتی مشابه افغانستان یا ویتنام داشته باشد—دو جنگی که ایالات متحده در آنها با دشمنان خود وارد مذاکرات صلح شد، در حالی که دولتهای محلی را کنار گذاشت، و این امر به پیامدهای فاجعهباری انجامید.
با بررسی درسهای گرفتهشده از این مذاکرات و سقوط نهایی ویتنام جنوبی در ۱۹۷۵ و دولت جمهوری در افغانستان در ۲۰۲۱، این نگرانی مطرح میشود که آیا اوکراین ممکن است سرنوشت مشابهی را تجربه کند، مگر این که امریکا با رویکردی جامعتر و محتاطانهتر در این مذاکرات پیش رود.
البته، وضعیت اوکراین از جهات بسیاری با افغانستان و ویتنام تفاوت دارد؛ از جمله اینکه اوکراین در اروپا قرار دارد—منطقهای که به امنیت و حاکمیت آن علاقهمند است—و اینکه اوکراین تحت تهاجم مستقیم یک کشور خارجی قرار گرفته است، بنابراین رهبر آن از حمایت ملی گستردهتری برخوردار است. اما ویتنام جنوبی و جمهوری افغانستان با گروههای نیابتی درگیر بودند.
با این حال، پرسش اصلی این است که آیا این تفاوتها اوکراین را از مسیری که افغانستان و ویتنام پیمودند، جدا میکند؟ باید در نظر داشت که جنگ افغانستان با ویتنام تفاوتهایی داشت، همانطور که وضعیت اوکراین با هر دوی آنها متفاوت است. اما آنچه این سه مورد را مشابه میکند، نه صرفاً شرایط اجتماعی-سیاسی یا جیوپولیتیک آنها، بلکه نحوه مدیریت مذاکرات صلح در مورد این کشورها است.
به نظر میرسد که مذاکرات کنونی درباره اوکراین نیز همان الگوی مذاکراتی را دنبال میکنند که سرنوشت ویتنام و افغانستان را رقم زد. این الگوها شامل موارد زیر است:
۱. عدم حضور دولتهای قانونی کشورهای مورد مذاکره در مذاکرات صلح
۲. شکلگیری روایت جدید که دولتهای محلی را به عنوان ضعیف، فاسد و ضدصلح معرفی کرده و در عوض، دشمنان را به عنوان شرکای مذاکرهای معتبر مطرح میکند
۳. این وعده که دولتهای محلی در مراحل بعدی مذاکرات نقش خواهند داشت—وعدهای که در مورد ویتنام و افغانستان هرگز محقق نشد
۴ انجام مبادله زندانیان بر خلاف خواسته دولت محلی و قطع حمایت مالی و نظامی از آن حکومت.
در حالی که این توافقها به عنوان «معاهدات صلح» معرفی میشوند، نهتنها از سقوط دولتهای محلی جلوگیری نکردند، بلکه خلا قدرتی ایجاد کردند که دشمنان بهسرعت از آن بهرهبرداری کردند. آیا اوکراین، که حاکمیت آن در معرض تهدید است، ممکن است به سرنوشتی مشابه دچار شود؟
یکی از نکات قابل توجه در مورد توافقنامه صلح پاریس و توافقنامه صلح دوحه، اعتراضات شدید و رد صریح این توافقها از سوی دولتهای محلی ویتنام جنوبی و افغانستان بود. نگوین وان تییو، رییسجمهور ویتنام جنوبی، توافقنامه صلح پاریس را رد کرد زیرا معتقد بود که این توافق موقعیت دولت او را تضعیف کرده و به صلحی نامطلوب منجر خواهد شد. به همین ترتیب، در افغانستان، رییسجمهور اشرفغنی بهشدت منتقد توافق صلح دوحه بود، زیرا دولت او را کنار گذاشته و مشروعیت رهبری افغانستان را تضعیف میکرد.
این اعتراضات نشان داد که دولتهای محلی احساس میکردند توسط امریکا رها شدهاند و مذاکرات را به عنوان سازشهای ناعادلانهای میدیدند که نیازهای مشروع آنها را در نظر نمیگرفت. در هر دو مورد، مقامات امریکایی دولتهای محلی را به فساد، تفرقهافکنی و بیکفایتی متهم کردند تا مذاکره مستقیم با دشمن را توجیه کنند.
در هر دو مورد ویتنام و افغانستان، دولتهای محلی بدون حمایت و اعتبار رها شدند، و کسانی که هیچ تعهدی به توافقنامههای صلح نداشتند، بهسرعت خلا قدرت را پر کردند. جالب اینجاست که پس از سقوط دولتهای متحد، مقامات امریکایی مخالفان داخلیاش و دولتهای کنار گذاشتهشده را مقصر دانستند و خود را از هرگونه مسئولیت مبرا کردند.
اوکراین دروازه بین روسیه و اروپا است و ورود روسیه—حتی با مجوزی از سوی ایالات متحده—برای بقیه اروپا زنگ خطر محسوب میشود. اروپا هرگز نگران پیامدهای منفی توافقهای مذاکرهای در ویتنام و افغانستان نبود. با این حال، آنها به نظر نمیرسد که همین احساس را نسبت به مذاکرات امریکا و روسیه درباره اوکراین داشته باشند.
ثبات این منطقه موضوع نگرانی مستقیم برای اروپا است. از دید اروپا، تضمین حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین نهتنها مسئله جیوپولیتیکی است، بلکه برای اروپا حیاتی است.
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: دکتور بشیر مباشر
منبع: گلوبل اشوز – Global Issues