آخرین اخباراجتماعافغانستانتحلیلترجمهزنانصحت

افغانستان؛ زنان و اپیدمی خزنده بیماری روانی جمعی

ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید

«آناهیتا» روی یک تخت لکه‌دار در اتاق زنان بخش روانپزشکی شفاخانه حوزه‌ای هرات دراز کشیده بود. سفت و غرق در عرق، این جوان ۲۰ ساله واکنشی نشان نمی‌داد. ساعت ۸ صبح بود و همه هشت تخت این بخش پر شده بود


در اپریل ۲۰۲۱، «آناهیتا» روی یک تخت لکه‌دار در اتاق زنان بخش روانپزشکی شفاخانه حوزه‌ای هرات دراز کشیده بود. سفت و غرق در عرق، این جوان ۲۰ ساله واکنشی نشان نمی‌داد. ساعت ۸ صبح بود و همه هشت تخت این بخش پر شده بود. بیماران بیهوش و پوشانده‌شده با پارچه در زیر نور خورشید صبحگاهی دراز کشیده بودند و بستگان مضطرب به آن‌ها رسیدگی می‌کردند.
قبل از بستری شدن در شفاخانه، آناهیتا با برادرش درگیر شده بود. پس از درگیری، بیهوش می‌شود. سعیده، مادرش می‌گوید: «انگار تعادلش را از دست داده بود. (سعیده ترجیح داد فقط نام او و دخترش گرفته شود.) سپس، آناهیتا دچار حمله [عصبی] شد. با این حال، هنگامی که او به شفاخانه رسید، پزشکان هیچ نشانه‌ای از بیماری عصبی یا علت فیزیکی دیگر که بتوان بی‌هوشی ناگهانی او را توضیح دهد، مشاهده نکردند.»
مورد آناهیتا تنها مورد نبود. بر اساس اسناد شفاخانه بخش زنان در هرات در ماه اپریل، ۹۰۰ مورد از این قبیل را مشاهده کرده است. در سال ۲۰۲۱، این مرکز ۱۲ هزار و ۶۷۸ مورد را ثبت کرد که از ۱۰ هزار و ۸۰۰ مورد در سال ۲۰۲۰ افزایش را نشان می‌دهد.
این بیماری‌های مرموز – که اغلب به از دست دادن هوشیاری، تشنج و فلج منجر می‌شود – بیش از یک دهه است که دختران و زنان را در افغانستان گرفتار کرده است. مقامات دولتی، رسانه‌های محلی و اغلب خود زنان این رویدادها را مسمومیت توصیف کرده‌اند که معمولاً به حملات طالبان یا سایر گروه‌های شبه‌نظامی نسبت داده می‌شود. پزشکانی که این موارد را بررسی می‌کنند به تشخیص متفاوتی دست یافته‌اند: اختلال تبدیلی، بخشی از مجموعه اختلال جسمی. ( اختلالی روانی شامل علایم جسمی بدون وجود شواهد قابل تشخیص بیماری).


کارشناسان می‌گویند بیماری روان‌زای جمعی اغلب زمانی رخ می‌دهد که یک تهدید معتبر وجود داشته باشد.
به رغم سابقه گسترده این گونه رخدادها در سراسر جهان و دهه‌ها مطالعه، اطلاعات کمی در مورد علل خاص بیماری‌های روان‌زا و یا اینکه چرا این وضعیت زنان و دختران را بیشتر تحت تاثیر قرار می‌دهد، شناخته شده است. هنوز اطلاعات زیادی در مورد بیماری روانی جمعی در افغانستان وجود ندارد؛ جایی که زنان و دختران، به‌ویژه در مناطق روستایی، حضور کمی در فضاهای عمومی دارند و دسترسی محدود به مراقبت‌های بهداشت روانی. تحقیقات علمی – به ویژه تحقیقات بالینی، نگاه مستقیم به بیماران در افغانستان بسیار نادر است، زیرا دسترسی به بیماران و ساختارهای اجتماعی دشوار است.
اما مصاحبه با پزشکان، جامعه شناسان و افرادی که اختلالات تبدیلی تشخیص داده شده را تجربه کرده‌اند، نشان می‌دهد که این بیماری در افغانستان گسترده است؛ اپیدمی آرامی که حداقل از سال ۲۰۰۴ بدینسو بسیاری از زنان و دختران را در این کشور جنگ‌زده تحت تاثیر قرار داده است.
تنها در ولایت هرات ده‌ها هزار مورد در یک دهه گذشته دیده شده است. دخترانی که با سرگیجه شدید، ضعف، سردرد، تب، حالت تهوع و درد شکم به شفاخانه‌های شهر سرازیر شده‌اند. در هر مورد، داکتران نتوانستند علت فیزیکی را تشخیص دهند و دختران را به بخش روانی این ولایت در شفاخانه حوزه‌ای، یکی از تنها شش بخش روان‌پزشکی در این کشور فرستاده‌اند. در آن‌جا، بیماران مراقبت‌های ابتدایی دریافت می‌کنند و گاهی اوقات، شفاخانه درمان الکتروشوک را اجرا می‌کند. پس از ۲۴ ساعت، اکثر دختران دوباره بیدار می‌شوند و شفاخانه آن‌ها را به خانه می‌فرستد.
به گفته وحید نورزاد روانپزشک که بیش از یک دهه ریاست بخش روانپزشکی شفاخانه هرات را بر عهده داشته است، تعداد موارد از زمانی که طا-لبان کنترول کشور را به دست گرفته‌اند، افزایش یافته است. نورزاد می‌گوید: «دختر بودن در افغانستان با فشارهایی همراه است که کسی که دختر نباشد، آن را درک نخواهد کرد».
در سال ۲۰۱۱، اتفاقی در مکتبی در یکی از روستاهای ولایت هرات رخ داد. در آن‌جا، ۳۰ دختر جوان بیمار شدند و در بخش روانپزشکی مرکز شهر بستری شدند؛ رویدادی که ابتدا مسمومیت از سوی طا-لبان اعلان شد. در سال ۲۰۱۲ در ولایت تخار بیش از ۱۷۰ زن و دانش‌آموز پس از مصرف آب از چاه مکتب بیمار شدند. ماه بعد، ۱۶۰ دانش‌آموز دختر بار دیگر مسموم شدند. حوادث بیشتری در سال ۲۰۱۲ در ولایت جوزجان و در سال ۲۰۱۶ در ولایت فراه رخ داد.
با ادامه این رخدادها، رسانه‌ها ادعا کردند که اتفاق ناشی از مسمومیت بوده است، حتی قبل از انجام تحقیقات.
با افزایش مسمومیت‌ها در مکتب‌های افغانستان، پزشکان مکرراً گزارش دادند که هیچ نشانه‌ای مبنی بر اینکه سموم مسبب بیماری دانش‌آموزان باشد، پیدا نکرده‌اند. هیچ مورد مرگ و میر گزارش نشده است و همه دختران به سرعت بهبود یافته‌اند.

زرمینه محمدی ۱۷ ساله، تعریف می‌کند که تجربه یکی از این رویدادها چگونه بود. زرمینه که در سال ۲۰۱۱، زمانی که حدوداً ۷ ساله بود و در مکتبی در ولایت هرات حضور داشت، می‌گوید: «وقتی به مکتب آمدم، تعدادی از دانش آموزان داخل صنف بودند و برخی در حیاط قدم می‌زدند. بویی بود که من آن را تشخیص ندادم، و ناگهان، همه دختران اطرافم به زمین افتادند».
محمدی هم بیهوش می‌شود. او به یاد می‌آورد: «فقط به یاد دارم که مرا در امبولانس گذاشتند. داکتر به من گفت که به دلیل بوی بد مکتب بیهوش شدم.»
پس از این حمله عصبی، خانواده او طا-لبان را مقصر دانستند. او می‌گوید، هر که بود، «ما همه معتقدیم که مسموم‌کننده بود.»
محمدی تا به امروز نمی‌داند چه چیزی مسئول این حادثه بوده است. او می‌گوید: «بعضی مردم ما را باور نکردند. آن‌ها فکر می‌کردند که ما از خود ساخته‌ایم، یا همه چیز در ذهن ما بوده است.» با این حال، او معتقد است که آنها عمداً مسموم شده‌اند.
حمیرا رحمانی با محمدی همصنفی بود و بویی را نیز به خاطر دارد و آن را چنین توصیف می‌کند، کمی شبیه بوی «جراحت، دارویی یا چیزی شبیه گاز».
بعد از این حادثه، رحمانی پدرش را متقاعد کرد که اجازه دهد او به مکتب برگردد. اما او افزود: «من هنوز هم ماه‌ها بسیار وحشت‌زده بودم.»
به گفته معدود جامعه‌شناسانی که این پدیده را مطالعه کرده‌اند، پس از دهه‌ها جنگ، افغانستان نیز محیطی حاصل‌خیز برای بیماری‌های روان‌زا است. «رابرت بارتولومیو»، جامعه شناس پزشکی و مدرس دانشگاه اوکلند که تحقیقی را در مورد وضعیت افغانستان منتشر کرده است، می‌گوید: این مصیبت، فشارسنج اجتماعی زمان و ترس‌های غالب است.» او حدود ۳ هزار و ۵۰۰ مورد را بررسی کرده که مربوط به دهه ۱۵۰۰ می‌شود.
او می‌گوید: «استرس باعث بروز این اپیدمی‌‌ها می‌شود. به خصوص قرار گرفتن در معرض استرس طولانی‌مدت. اعصاب و نورون‌هایی که پیام‌ها را به مغز می‌فرستند به هم می‌ریزند و شما تکان می‌خورید و می‌لرزید.»
وی می‌گوید که نتیجه یک حالت «بیهوش‌مانند و کسالت» است که می‌تواند بارها تکرار شود. او می‌افزاید: «چیزی که جالب است این است که اگر استرس به تدریج از بین برود، به مرور زمان [بیماری] از بین می‌رود. اما اگر این طور نباشد، به روند رو به افزایش و رو به زوال ادامه می‌دهد و می‌تواند سال‌ها ادامه داشته باشد.»
این جامعه‌شناس می‌گوید که بیماری روان‌زای جمعی «واکنش استرس جمعی» است و «همه به طور بالقوه مستعد ابتلا به این بیماری هستند، زیرا مبتنی بر یک باور است. در بسیاری موارد، نوعی تهدید عامل آن بوده است. وی افزود: «زمانی که تهدید درک‌شده قابل باور باشد، می‌تواند خود را به عنوان یک بیماری روان‌زا نشان دهد که اغلب با تردید یا بحث و جدل مواجه می‌شود.»
بارتولومیو به درخواست دولت سابق افغانستان در سال ۲۰۱۵ شروع به تحلیل داده‌ها در مورد پرونده‌های دختران دانش‌آموز کرد. داده‌ها و آمارها در اختیار او و دو محقق دیگر قرار داده شد. بارتولومیو همچنین هزاران مقاله را در مورد مسمومیت‌های ادعاشده در افغانستان بررسی کرد. او گفت: «به یاد دارم که در آن زمان به [پایگاه اطلاعاتی تروریزم جهانی] رفتم، و مکتب‌ها پشت سرهم همه دچار چنین حملات می‌شد. بدون مرگ. بدون آسیب‌جدی. خیلی قابل توجه بود. سپس، آن‌ها به سرعت بهبود می‌یابند. این امر در بیماری روانی جمعی بسیار معمول است.»
او افزود: «اما روزنامه‌ها مکرراً به این موارد «به عنوان مسمومیت» اشاره می‌کردند و پس از مدتی به واقعیتی بدیهی تبدیل شد که مردم پذیرفتند. و این واقعاً مایه تاسف است.»
یکی از معدود محققانی که زنان افغان و نیازهای روانی اجتماعی آن‌ها را مورد مطالعه قرار داده است، «پاتریشیا امیدیان»، انسان شناس پزشکی در Focusing Initiatives International، سازمان غیرانتفاعی سلامت روان است. امیدیان که در دانشگاه کالیفرنیا آموزش دیده، ۱۷ سال در افغانستان و پاکستان کار کرده و برنامه‌های سلامتی را طراحی کرده است که برای رسیدگی به تروما و سلامت روانی اجتماعی در نظر گرفته شده است.
او در افغانستان با مرکز آموزش بین‌المللی دانشگاه ماساچوست و خیریه‌های کاتولیک برای رفع نیازهای روانی-اجتماعی زنان افغان کار کرد. او می‌گوید که شرایط روان جمعی که او شاهد آن بود، باید به عنوان بخشی از یک بحران سلامت روان گسترده‌تر در کشوری که از دهه ۱۹۷۰ تحت تأثیر جنگ قرار گرفته، تشخیص شود. امیدیان موارد زیادی از بیماری‌های روانی و اختلالات روان‌تنی را دیده است و داستان‌هایی از اقدام‌های خودکشی را شنیده است.

به گفته امیدیان، مکتب‌ها مکان رایج برای شیوع گسترده بیماری‌های روانی خواهد بود، به‌ ویژه در افغانستان، جایی که دختران و زنان به طور عمده هم در حوزه عمومی و هم در خانه جدا هستند. او می‌گوید زنان و دختران مبتلا به اختلالات روان‌تنی و بیماری‌های روانی اغلب دچار خستگی ناشی از کار خانه و کم‌بود غذا می‌شوند – چیزهایی که می‌تواند باعث روان‌پریشی شود.
او می‌گوید مکان‌ها و موقعیت‌های کمی وجود دارد که زنان مورد توجه قرار می‌گیرند، به جز زمانی که به شفاخانه منتقل می‌شوند: «در افغانستان، اگر این کار را به روشی که از نظر فرهنگی شناخته شده انجام ندهید، هیچ‌کس نمی‌داند که دچار تکلیف هستید.»
آصفه رشیق مدیر مکتب دخترانه هرات که در سال ۲۰۱۱ شاهد شیوع این بیماری در مکتب بود با این نظر موافق است و خاطرنشان می‌کند که شایعات مسمومیت‌های قبلی گسترده بود. رشیق می‌گوید که وقتی دختران دانش‌آموز را در حالت تنش یا ناخودآگاه می‌بینند ذهنیت آن‌ها این ترس را بیدار می‌کند و منجر به بیهوش‌شدن آن‌ها نیز می‌شود.
رشیق بیان می‌کند: «ما در موارد دیگر نیز شاهد آن هستیم وقتی دختری فشار یا تنش دارد می‌تواند آن را به دختران دیگر صنف خود منتقل کند».
به احتمال زیاد وضعیت بهتر نخواهد شد. در اگست ۲۰۲۱، طا-لبان کنترول افغانستان را به دست گرفتند و ایالات متحده امریکا این کشور را ترک کرد. نورزاد رییس بخش روانپزشکی شفاخانه هرات می‌گوید که این بخش بیش از هر زمان دیگر شاهد موارد اختلال جسمانی است.
در اپریل ۲۰۲۱، آناهیتا ساعت‌ها در شفاخانه هرات منتظر ماند و مادرش از او مراقبت کرد. در نهایت نورزاد تشخیص داد که او دچار اختلال تبدیلی (واگردی) است.
نورزاد گفت: این بخش اغلب موارد افسردگی، اختلالات شخصیت و دوقطبی را مشاهده می‌کند اما بسیاری از موارد اختلال تبدیلی است. وی می‌افزود: «گاهی اوقات ممکن است ترکیبی از اختلالات وجود داشته باشد. ما یک بیمار مبتلا به اختلال تبدیلی داشتیم، اما او افسردگی نیز داشت».
«ریچارد کنان»، روانپزشک دانشگاه ملبورن که در اختلال تبدیلی متخصص است، می‌گوید با نورزاد موافق است.
کنان در ایمیلی به Undark نوشت: «آنچه را «هم‌بودی» می‌نامیم، به این معنی که شما به طور همزمان بیش از یک بیماری (فیزیکی یا روانی) دارید، در اختلال تبدیلی بسیار رایج است، هم با مشکلات جسمی و هم سلامت روانی. احتمالاً شایع‌ترین مشکلات سلامت روانی که همزمان شاهد آن هستیم، اضطراب و افسردگی است، اگرچه اختلال پانیک و سایر واکنش‌های ترومایی نیز مانند سایر اختلالات جسمی‌شکل به طور منظم با هم رخ می‌دهند».
نورزاد می‌گوید، از زمانی که رسیدگی به این موارد را در سال ۲۰۱۱ آغاز کرده است، رابطه‌ای بین افزایش خشونت و افزایش موارد هجوم به این بخش شفاخانه را مشاهده کرده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا