افغانستان و مرز دیورند
برای پاکستان، حساس بودن به وضعیت مخمصه افغانستان و تمرکز بر مزیت جئواستراتژیک وسیعتر که قدرتگیری امارت اسلامی برای پاکستان به ارمغان میآورد، مهم است
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
پاکستان سرانجام از حکومت سرپرست امارت اسلامی خواست جلو مسئولان ردهپایینتر را که در برچیدن و آسیبرساندن به حصار مرز پاکستان و افغانستان – خط دیورند – دست دارند، بگیرد. و اینکه پاکستان برای جلوگیری از تشدید تنش، «حداکثر خویشتنداری» را رعایت میکند. بر بنیاد گزارشها، حوادث (۱۸ دسمبر در امتداد ولایت ننگرهار و پس از آن) حاکی از آن بود که «برخی» سربازان محلی طا-لبان تلاش کردند حصار مرزی را از بین ببرند. عنایتالله خوارزمی سخنگوی وزارت دفاع افغانستان نیز این حصارکشی را برای خانوادههای دو طرف مرز ایجاد تفرقه خواند. با این حال، سهیل شاهین این حوادث را موضوع محلی و کماهمیت جلوه داد.
قبل از هر نتیجهگیری سریع، موضوع «مرز» و «حصار» را باید در یک چارچوب دید. «حصار» – همانطور که افراد آسیبدیده در هر دو طرف ادعا میکنند – خانوادهها را از هم جدا میکند و «حقوق ارتفاق» دیرینه را محدود میکند که تحت آن جمعیت ۱۷ قبیله میتوانستند آزادانه از هر طرف عبور کنند. این حصار همچنین به سود قاچاقچیانی که تجارت آنها پس از برپایی آن کاهش یافته، ضربه زده است. اکثر مناطق مرزی دارای مسیرهای قاچاق/تجارت متعلق به قاچاقچیان بوده که عواید آن نیز از سوی آنها جمعآوری میشد.
با توجه به ادعاهای مکرر مبنی بر اینکه هند بریتانیا و بعداً دولت پاکستان «برای بهبود رویکرد» به خاک افغانستان تجاوز کردهاند، حصار محبوبیت چندانی در بین افغانها ندارد. در حوادث ذکر شده، فرماندهان محلی طا-لبان بدون مجوز از کابل، نیروهای مرزی پاکستان را تحریک کرده بودند. امارت اسلامی نیز نگران عملکرد صفوف خود است. رهبری طا-لبان اهمیت روابط پاکستان و افغانستان را در این برهۀ حساس که پاکستان تنها متحد و جانب گفتوگو است، درک میکند. هر گونه تحریکات از این دست میتواند به دستور سایر ذینفعان مانند هند، کادر زیرزمینی نیروهای امنیتی افغان، ریاست امنیت ملی – آژانس اطلاعاتی سابق افغانستان – و بسیاری نهادهای دیگر باشد که از ایجاد شکاف در روابط پاکستان و افغانستان سود میبرند. طا-لبان با توجه به تعامل شان در چندین جبهه هنوز جایگاه خود را ندارد.
از دیدگاه افغانستان، حصارکشی حدود ۲ هزار و ۶۰۰ کیلومتر مرز ناهموار که ۹۰ درصد آن تکمیل شده است، همچنان بحثبرانگیز است. کابل ادعا میکند که هند بریتانیا خطی را که توسط سر هنری مورتیمر دیورند (۱۸۵۰-۱۹۲۴) ترسیم شده بود، در سال ۱۸۹۳ و پس از آن، به طور یکجانبه بر امیر عبدالرحمن (حکومت ۱۸۸۰-۱۹۰۱) تحمیل شده است.
از دیدگاه پاکستان، حصار برای تنظیم حرکت مردم در هر دو طرف مرز مهم است، درست مانند هر مرز زمینی در هر جای جهان. حصار برای جلوگیری از حرکت کنترولنشده عناصر تروریستی از دو طرف مهم است. این اقدام پاکستان در پاسخ به درخواست ایالات متحده/ناتو مبنی بر اینکه «بیشتر انجام دهید» یکی از موضوعات محوری بود و حصار به طور قابل توجهی قاچاق را کاهش داده است.
به گفته یک مقام پاکستانی، از ۳۱ دسمبر بدینسو «هر دو طرف به تفاهم رسیدهاند که اوضاع را تشدید نکنند» و «از طرف افغانی خواسته شده تا قبل از تعمیر حصار، توازن مرزی را هماهنگ کند». ملا یعقوب فرزند ملا عمر و سرپرست وزارت دفاع حکومت طا-لبان دستور داده تا از تکرار چنین حوادثی جلوگیری شود.
با این همه، مرزبندی فزیکی خط ترسیمشده بر روی نقشه نامعتبر در فبروری ۱۸۹۴ توسط سه حزب مشترک افغان و بریتانیا آغاز شد. در وزیرستان و جاهای دیگر، مرزبندی به طور گسترده با مقاومت روبرو شد، زیرا هر دو طرف در جریان مذاکرات برای ارزیابی دقت و پیامدهای جمعیتی و قومی زبانی مرز، «جغرافیادان» در دسترس نداشتند. با این حال، تمایل افغانستان برای بازبینی وضعیت موجود ۱۲۸ ساله، بر اساس قوانین بینالمللی قابل قبول نیست؛ از آنجایی که ۵۰ کشور در طول اشغال افغانستان (۲۰۰۱-۲۰۲۱) خط دیورند را به عنوان مرز بینالمللی تلقی کردند.
برای پاکستان، حساس بودن به وضعیت مخمصه افغانستان و تمرکز بر مزیت جئواستراتژیک وسیعتر که قدرتگیری امارت اسلامی برای پاکستان به ارمغان میآورد، مهم است. فرصتهای بزرگتر را هرگز نباید با مسایل جزئی، احساسی و کوچکتر هدر داد. تخریبگنندگان محلی باید به طور موثر خنثی شوند. یک کمیسیون مشترک مرزی پاکستان و افغانستان باید به طور متقابل درباره هرگونه اختلاف نظر در مورد مرزبندی محلی تصمیمگیری کند. بسیاری هستند که مایلند شکستی را به طا-لبان تحمیل کنند، ایجاد بیثباتی کنند، پاکستان را درگیر بسازند و به گرفتن ماهی از آب گلآلود ادامه دهند. طا-لبان نیز باید مراقب باشند، خود را ثابت کرده و از عملکرد ناخواسته اعضای خود جلوگیری کند.
پاکستان باید در مسیر دوستی با افغانستان باقی بماند، حتی اگر حصار «به ظاهر» اهمیت و هدف خود را در یک ساختار جئواستراتژیک در حال ظهور از دست داده باشد. نیروهای امنیتی افغانستان تحت سلطه تاجیکها منحل شده است و امارت اسلامی تحت سلطه پشتونها یک واقعیت است.