مترجم: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: رافائلا آیودیس، کاردار اتحادیه اروپا در کابل، روز سهشنبه(۲۷ اگست)، افغانستان را ترک کرد و عطر ماندگار انار و منظره خیرهکننده تپههای کابل را به خاطرات خود افزود.
او پس از ترک کابل میگوید: «کار کردن در اینجا آسان نبود. با این حال، وقتی به پشت بام منزلم بالا میرفتم و به تپههایی که کابل را احاطه کردهاند نگاه میکردم، یا وقتی خیابانها را میپیمودم، جایی که حضور من بهعنوان یک زن حتی ممکن شکایتهایی را برانگیزد، دایم تحت تأثیر عطوفت و لبخندهای مردم قرار میگیرفتم.»
آیودیس معمولاً خود را به لباس سنتی افغانی و روسری میآراست تا به آداب و رسوم محلی احترام بگذارد. انطباق او با آداب و رسوم افغانستان فراتر از نمادگرایی بود.
این حقیقت که او یک زن بود، تفاوت بهوجود میآورد.
آیودیس: «وقتی سیل آمد، در هرات با گروهی از دختران جوان ملاقات کردم و از آنها پرسیدم که میخواهند در آینده چه شوند. یکی از آنها گفت میخواهد مثل من باشد. این پاسخ مرا تحت تاثی قرار داد و مدت طولانی با من خواهد ماند.»
این حساسیت فرهنگی نه تنها کار او را در کابل سهل کرد، بلکه شکاف بین نقش او به عنوان یک دیپلمات خارجی و تجربیات زندگی کسانی که وی قصد حمایت از آنها را داشت، پر کرد.
او خاطرنشان کرد: من هرگز با در بسته روبرو نشدم. هیچ وقت!
به نظر آیودیس، افغانستان یک تصویر سیاه و سفید نیست، بلکه مکانی است که فضای قابل توجهی برای پیشرفت دارد و این پیشرفت فقط از طریق گفتوگوهای مستمر قابل دستیابی است.
دوران او در افغانستان با تأثیرات عاطفی عمیقی همراه بوده است، از صمیمیت مردم این کشور گرفته تا ناامیدی که در دختران و زنان افغانستان تحت محدودیتهای شدید، شاهد بوده است.
آیودیس افغانستان را سرزمینی با پیچیدگی عمیق میبیند، جایی که امید حتی در تاریکترین زمانها همچنان زنده است.
او میگوید: “برای من، امید فقط خوشبینی نیست، بلکه اعتقاد عمیق به پتانسیل مردم افغانستان است. قدرت این کشور در برچسبها، گروههای قومی یا مناطق نیست، بلکه در اراده جمعی مردم آن نهفته است. من شاهد نمونههای بیشماری از شجاعت بودهام – مردان و زنانی که با وجود مواجهه با سختیهای غیرقابل تصور، همچنان برای آیندهای بهتر تلاش میکنند. وقتی تصمیم گرفتم بعد از سقوط حکومت [جمهوری اسلامی افغانستان] به افغانستان بیایم، دختران و برادرانم بسیار نگران بودند.»
متداولترین پرسشی که آیودیس با آن مواجه بود، این بود که «چرا مکتبها باز نمیشوند؟»
او میگوید که پاسخ به این پرسش حتی امروز هم دشوار است، اما “یک چیز واضح است: حق تحصیل برای دختران فقط خواسته غرب نیست، بلکه خواست مردم افغانستان است.”
اما مقامات طالبان ظاهراً ناراحت نیستند. در عوض، آنها به طور پیاپی محدودیتهای اعمال شده علیه زنان را دو برابر کردهاند.
فرمانهای اخیر که زنان را ملزم به خاموش کردن صدایشان و از ظاهر شدن بدون حجاب در انظار منع میکند، خشم گروههای مدافع حقوق زنان افغانستان را برانگیخته و محکومیت گستردهای را در سراسر جهان به دنبال داشته است.
آیودیس در واکنش به عقبگرد حقوق زنان و دختران تاکید کرد که هر ملتی در جهان حق تحصیل دختران را به رسمیت میشناسد و افغانستان نیز نباید از این قاعده مستثنی باشد.
او خاطرنشان کرد: «این که شاهد محروم شدن ناگهانی دختران جوان از فرصت حضور در مکتب یا دانشگاه هستیم، ویرانگر است.
او میگوید: «افغانستان همیشه یک جامعه عمیقاً سنتی بوده است و ما نمیتوانیم انتظار تحولات سریع اجتماعی را داشته باشیم. این مردم افغانستان هستند و نه خارجیها که باید این تغییرات را رهبری کنند.»
به همین دلیل است که آیودیس از گفتوگو حمایت میکند، حتی با کسانی که دیدگاههای مخالف دارند.
وی تاکید کرد: “ما باید به تعامل، حمایت و باور به امکان آینده بهتر برای افغانستان ادامه دهیم.”
آیودیس با تکرار هشدار داد که چشمانداز عادیسازی روابط یا به رسمیتشناسی طالبان به عنوان حکومت قانونی افغانستان “تقریباً غیرممکن” است، بهویژه در میان کشورهای اروپایی، مگر اینکه ممنوعیت تحصیل دختران برداشته و شرایط برای حقوق زنان بهبود یابد.
با وجود این بنبست، آیودیس تاکید کرد که امیدوار است گفتوگو همچنان امکانپذیر باشد و بر ضرورت دخیل شدن در گفتوگوهای دشوار تاکید کرد.
از دید او، بازگشایی سفارت امریکا در کابل به مردم افغانستان کمکی نمیکند یا درک جهانی از دیپلماسی ایالات متحده را بهبود نمیبخشد.
در عین حال، بهرغم بیانیههای عمومی تشویقکننده و اعلامیههای بزرگ در مورد پروژههای انکشافی، رهبری طالبان نه تنها نتوانسته به نقض حقوق بشر رسیدگی کند، بلکه محدودیتهای شدیدی را بر زنان تحمیل کرده است.
این نابرابری بر پیچیدگی وضعیت افغانستان تأکید دارد؛ جاییکه موانع داخلی و خارجی مانع پیشرفت معنادار میشوند. در این میان، میلیونها افغانستانی همچنان با انزوا، درماندگی و سردرگمی مواجه هستند.
نویسنده: فرشته جلالزی
منبع: دیپلمات – Diplomat