واقعیت پیچیده افغانستان تحت حاکمیت طالبان
مترجم: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: با آنکه افغانستان سومین سالگرد بازگشت طالبان به قدرت را در ۱۵ اگست جشن گرفت، این کشور خود را در حال عبور از مسیر پرپیچ و خم چالشهای اقتصادی، بحرانهای بشردوستانه و تحولات جهانی است. در حالی که طالبان به رشد اقتصادی و موفقیت کشاورزی میبالد، کارشناسان و شهروندان افغانستان تصویر متفاوتی از این کشوری ترسیم میکنند.
طالبان ادعا میکنند که در ۲۰۲۴ رشد تولید ناخالص داخلی ۲.۷ درصد است تولید محصولات کشاورزی نیز به طور قابل توجهی افزایش یافته است. طبق آمار آنها، تولید گندم ۱۳.۲ درصد و تولید پنبه ۶۸.۹ درصد افزایش یافته است. با این حال، این ارقام با تردید روبرو است. فرهاد تولیپوف، مدیر اتاق فکر کاروان دانش، صحت این اعداد و مبنای محاسبه آنها را زیر سوال میبرد. او میگوید: “آمارهایی که طالبان در مورد رشد تولید ناخالص داخلی ارایه میکند، فقط آمار عمومی کلان است. معلوم نیست این ارقام بر اساس چه دادههای مشخصی است. با توجه به محدودیتهای شدید بینالمللی و داراییهای مالی مسدود شده، این رشد اقتصادی چگونه ممکن است؟”
تولیپوف در توضیح چالشهای ناشی از دسترسی محدود طالبان به منابع مالی میپرسد: “تا زمانیکه این داراییها آزاد و توسط حکومت طالبان استفاده نشود، چگونه میتوان اقتصاد را توسعه داد و به رشد اقتصادی مشهود یا ملموس دست یافت؟” این پرسش بر عدم ارتباط بین موفقیت اقتصادی گزارش شده طالبان و واقعیتهای روی زمین تأکید دارد.
این نگرانیها از سوی داکتر نجیبالله وردک، یکی از مقامات پیشین دولت افغانستان که تجربه زیادی در سازمانهای بینالمللی و دولت افغانستان دارد، تکرار میشود. او در ارزیابی خود به وضاحت میگوید: “مقامات دفاکتو ارقام را دستکاری میکنند. واقعیت با آنچه که آنها توصیف میکنند فاصله زیادی دارد.” او میگوید که وقتی آنها از رشد ۲.۷ درصدی تولید ناخالص داخلی صحبت میکنند، خندهآور است.
به گفته وی، تولید محصولات کشاورزی افزایش یافته است، اما این به تنهایی نمیتواند نرخ رشد تولید ناخالص داخلی را به این حد افزایش دهد، بهویژه وقتی کسری تجاری افزایش یافته و قدرت خرید مردم به طور قابل توجهی کاهش یافته است.
وردک در ادامه توضیح میدهد که وضعیت اقتصادی این کشور با گذشت هر سال بدتر میشود. او خاطرنشان میکند: «سطح واردات افزایش یافته است، اما سطوح صادرات کاهش یافته است که منجر به افزایش کسری تجاری میشود». علاوه بر این، به دلیل ضعف قدرت خرید مردم افغانستان، ۸ درصد کاهش قیمت وجود دارد.
با وجود بهبود امنیت، کمبود فرصتهای شغلی و رکود اقتصادی همچنان بر شانههای جمعیت این کشور سنگینی میکند.
بحران بشردوستانه
در حالی که طالبان آمارهای اقتصادی را برجسته میکند، واقعیت بشری روی زمین داستان متفاوتی را بیان میکند. مرسی کورپس، گزارش داده است که نیمی از جمعیت افغانستان اکنون به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند و بیش از یک سوم آنها با ناامنی شدید غذایی روبرو هستند. ویس قیس، یک تاجر افغان که در کابل فعالیت میکند، بر اهمیت حمایت بینالمللی بهویژه برای بخش کشاورزی افغانستان تاکید میکند. قیس توضیح میدهد: «بخش کشاورزی یکی از عناصر کلیدی برای ایجاد درآمد برای جمعیت آسیبپذیر افغانستان است. اما برای تحقق این امر، برنامههای بینالمللی باید این جوامع آسیبپذیر را در بر گیرد و منابع لازم را برای احیای کشاورزی در اختیار آنها قرار دهد.»
قیس همچنین در مورد حال و هوای کابل در جشنهای اخیر طالبان که به مناسبت بازگشت آنها به قدرت برگزار شده بود، صحبت میکند. او میگوید: «دیروز جشنهایی در سراسر کابل برگزار شد و تا حدی مردم از دیدن آنها خوشحال شدند. اما واقعیت این است که مردم از این نوع جشنها به تنگ آمدهاند. آنها به غذا نیاز دارند.»
حقوق زنان؛ واقعیت تلخ
شاید یکی از مهمترین و ویرانگرترین تغییرات پس از بازگشت طالبان به قدرت، عقبگرد در زمینه حقوق زنان باشد. تحت حکومت طالبان، زنان به طور سیستماتیک از حقوقشان برای تحصیل، کار و مشارکت عمومی محروم شدهاند. با وجود وعدههای طالبان مبنی بر اتخاذ موضع معتدلتر، واقعیت در صحنه کاملاً متفاوت بوده است.
آلیسون دیویدیان، رییس دفتر بخش زنان سازمان ملل متحد در افغانستان، به عقبگرد ویرانگر حقوق زنان تحت حاکمیت طالبان اشاره میکند و وضعیت را با سه سال پیش مقایسه میکند که زنان افغانستان میتوانستند برای ریاستجمهوری نامزد شوند. اکنون، بسیاری از زنان حتی نمیتوانند تصمیم بگیرند که چه زمانی خوراکی بخرند.
دیویدیان که از کابل صحبت می کرد، هشدار داد که محدودیتهای طالبان بر زنان و دختران پیامدهای ماندگاری خواهد داشت و پیشبینیها نشان میدهد که تا سال ۲۰۲۶، محرومیت ۱.۱ میلیون دختر از مکتب و ۱۰۰ هزار زن از دانشگاه میتواند منجر به افزایش ۴۵ درصدی به دنیا آمدن فرزند زودهنگام و تا ۵۰ درصد افزایش مرگ و میر مادران شود.
پیامدهای این محدودیتها عمیق است. وردک تاکید میکند: «آموزش زنان فقط یک موضوع حقوق بشری نیست، بلکه عامل حیاتی برای توسعه اقتصادی است.» وقتی نیمی از جمعیت از فرصت مشارکت در اقتصاد محروم میشوند، توانایی کشور برای رشد و شکوفایی به طور چشمگیر مختل میشود.
چالشهای جیوپولیتیک و روابط منطقهای
پیامدهای جیوپولیتیکی حکومت طالبان فراتر از مرزهای افغانستان است و بر ثبات منطقهای و روابط بینالمللی تأثیر میگذارد. تولیپوف خاطرنشان میکند که افغانستان از نظر تاریخی در مرکز مبارزات جیوپولیتیکی بوده است که اغلب از آن به عنوان “قبرستان امپراتوریها” یاد میشود. با این حال، او این مفهوم را در شرایط فعلی به چالش میکشد.
تا چه حد افغانستان هنوز هم مورد توجه قدرتهای بزرگ است؟ تولیپوف میپرسد: “اگر اینقدر مهم است، پس چرا نیروهای امریکایی سه سال پیش آنجا را ترک کردند؟ آیا برای ایالات متحده مهم نیست یا دیگر مهم نیست؟”
تولیپوف همچنین بر نبود اطلاعات دقیق در مورد کنترل طالبان بر این کشور تاکید کرد. او میگوید: «ما اطلاعات دقیقی در مورد اینکه طالبان چگونه بر افغانستان حکومت میکنند، نداریم. آیا آنها کنترل کل قلمرو را در دست دارند، یا گروههای افراطی هنوز آزادانه عمل میکنند؟ اینها پرسشهای مهمی هستند که به پاسخ نیاز دارند.»
وردک با تولیپوف هم عقیده است و خاطرنشان میکند در حالی که طالبان مدعی کنترل هستند، وضعیت همچنان سیال است. او میگوید: «کنترل طالبان بر افغانستان مطلق نیست.» هنوز ۲۴ گروه مختلف وجود دارند که بخشی از مبارزات طالبان در دو دهه گذشته بوده اند و این گروهها به طور کامل در حکومت فعلی ادغام نشده اند. این یک خطر بزرگ نه تنها برای افغانستان، بلکه برای کل منطقه است.
از سوی دیگر، دیمیتریس سیمونیدیس، مشاور سیاست بینالملل، پتانسیل موقعیت استراتژیک افغانستان، بهویژه در زمینه انرژی و تجارت را تایید میکند. سیمئونیدیس توضیح میدهد: «افغانستان میتواند به یک مرکز ترانزیت حیاتی برای انرژی و تجارت تبدیل شود، اما این امر منوط به ثبات و سرمایهگذاری مناسب است.» با این حال، وضعیت کنونی افغانستان و کشورهای همسایه مانند، پاکستان، پروژههای زیربنایی بزرگ مانند خط لوله تاپی را به یک واقعیت دور تبدیل کرده است.»
مسیر پیشرو؛ رسمیتشناسی و تعامل
این پرسش که آیا جامعه جهانی در نهایت طالبان را به رسمیت میشناسد یا خیر، بحثبرانگیز است. تولیپوف استدلال میکند که هرگونه به رسمیت شناسی باید منوط به اجرای وعدههای طالبان از جمله تشکیل یک دولت فراگیر و اعطای حقوق به زنان و دختران باشد. تولیپوف خاطرنشان میکند: «هیچ یک از این وعدهها عملی نشده است. این امر احتمالاً یکی از دلایلی است که جامعه جهانی حکومت طالبان را به رسمیت نمیشناسد.»
افغانستان نمیتواند در ۷۹مین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه سپتمبر شرکت کند، زیرا کرسی سازمان ملل به حکومت تحت رهبری طالبان اعطا نشده است. سهیل شاهین، رئیس دفتر سیاسی طالبان در قطر، از این محرومیت ابراز ناامیدی کرد و آن را ناعادلانه خواند و خواستار واگذاری کرسی افغانستان به امارت اسلامی افغانستان شد.
اما وردک معتقد است که کشورهای منطقه ممکن است زودتر از کشورهای غربی به سمت به رسمیتشناسی حرکت کنند. او میگوید: «به رسمیت شناختن ممکن است از کشورهای منطقه آغاز شود، اما احتمالاً با مشورت قدرتهای غربی خواهد بود. با این حال، این تنها در صورتی اتفاق میافتد که طالبان شرایط خاصی از جمله فاصله گرفتن از گروههای افراطی را تحقق بخشند.»
عبدالله عارفاف، نخست وزیر ازبیکستان، در سفر به کابل در ۱۷ اگست با عبدالغنی برادر و دیگر مقامات کلیدی در سطح عالی گفتوگو کرد. ازبیکستان افغانستان را بخش مهمی از آینده آسیای مرکزی میداند.
با گذشت سه سال از حکومت طالبان در افغانستان، آینده این کشور همچنان نامشخص است. چالشها بسیار زیاد هستند، از بیثباتی اقتصادی و بحرانهای بشردوستانه گرفته تا تنشهای جیوپولیتیکی و مسئله به رسمیت شناختن بینالمللی.
با این حال، وضعیت بدتر و بدتر میشود مگر اینکه اقدامات خاصی انجام شود. بهبود افغانستان، اگر قرار باشد اتفاق بیفتد، نیازمند تلاشهای هماهنگ حکومت افغانستان و جامعه بینالمللی است.
مسیر پیشرو مملو از چالش است، اما بحثها و دیدگاههای ارائه شده توسط این کارشناسان پیچیدگی وضعیت افغانستان و نیاز به رویکرد چندجانبه جهت رسیدگی به مسائل بیشمار این کشور را برجسته میکند. چه از طریق سیاستهای اقتصادی هدفمند، همکاریهای منطقهای، یا تعامل محتاطانه بینالمللی، سفر افغانستان در دوران پسا-تسلط طالبان، سفری است که جهان نمیتواند نادیده بگیرد.
نویسنده: تاونی کروگر
منبع: دریا – Daryo